Corporate Entrepreneurship Strategy [CE Strategy] Shiva Hakak

هدف این مقاله ارائه مدلی که موارد زیر را مشخص کند پیشایندهای فردی و محیطی یک استراتژی کارآفرینانه اجزای برجسته این مدل خروجی های سازمانی مرتبط با استفاده از استراتژی CE

استراتژی کارآفرینانه به عقیده ی کوپر، مارکمن و نیس، "استراتژی های کارآفرینانه راه هایی برای بازسازی سازمان های موجود پیشنهاد می دهند و آنها را نوآورانه تر می کنند". استراتژی های کارآفرینانه به افراد این امکان را می دهد که نوآور و خلاق باشند و نسبت به تصمیماتی که می گیرند مسئول باشند. از منظر استراتژی سازمانی، این نتیجه می تواند بسیار مطلوب باشد. زیرا نشر قابلیت های استراتژیک در سراسر شرکت و توانمند کردن افراد برای توسعه و اجرای موفقیت آمیز استراتژی ها اساسی و ضروری است.

استراتژی کارآفرینانه با دنبال کردن استراتژی های کارآفرینانه، شرکت ها خود را در شرایطی قرار می دهند که به طور مرتب و منظم فرصت های کارآفرینی را تشخیص داده و بهره برداری کنند. کوپر و دیگران اظهار کردند که “ استراتژی کارآفرینانه به عنوان یک منبع بالقوه ی مزیت رقابتی نزد شرکت ها مطرح شده که از آن طریق شرکتهای استقرار یافته می توانند قابلیت هایی را که برای تداوم موفقیت حیاتی است توسعه دهند” علی رغم اهمیت بالقوه ی آن، پژوهشگران هنوز به تعریف دقیقی از استراتژی کارآفرینانه دست نیافته اند.

رویکردهای متفاوت به استراتژی کارآفرینانه امیت و دیگران وقتی در مورد استراتژی کارآفرینانه صحبت می کنیم تمرکز ما بیشتر روی جنبه ی درونی سازمانی شرکت است تا مفهوم پیچیده تر استراتژی های رقابتی پویا. در مقابل، موریس و دیگران استفاده ی تفکر کارآفرینانه در استراتژی هسته ای شرکت، بیشتر با سوالاتی در مورد محیط بیرونی سر و کار دارد: چه جاهایی در بازار نیازها بی پاسخ مانده اند؟ شرکت چگونه می تواند خود را بطور پایداری از دیگران متمایز کند؟ مشتری را به چه سمت و سویی می توان هدایت کرد؟ به عقیده ی بعضی مانند راسل، استراتژی کارآفرینانه یک عامل بالقوه از استراتژی بزرگتر شرکت می باشد.

تعریف استراتژی CE یک اتکا، در جهت چشم انداز و در سرتاسر سازمان، بر رفتار کارآفرینانه که به طور مداوم و هدفمند به نوسازی سازمان پرداخته و به حیطه ی عملیات آن از طریق تشخیص و بهره برداری از فرصت های کارآفرینانه شکل می دهد.

مدل استراتژی کارآفرینانه شرکتی

ارتباط با استراتژی مینتزبرگ مفهومی که از استراتژی CE ارائه داده شد از دو تعریف از پنچ تعریف مینتزبرگ از استراتژی بهره می برد: استراتژی به عنوان دورنما استراتژی به عنوان الگو

ارتباط با استراتژی مینتزبرگ از نظر دور نما : استراتژی CE به ایدئولوژی مشترکی اطلاق می شود که به دنبال مزیت رقابتی بالاخص از طریق نوآوری و رفتار کارآفرینانه طبق یک روال ثابت است (راسل 1999). این ایدئولوژی در عامل دید استراتژیک کارآفرینانه این مدل انعکاس یافته است. از نظر الگو : استراتژی CEبه تکیه مداوم و پایدار به رفتار کارآفرینانه اشاره دارد خواه از روی قصد و نیت باشد یا خیر. این رفتار پایدار در بخش رفتار و فرآیندهای کارآفرینانه در نظر گرفته شده است.

ارتباط با استراتژی مینتزبرگ نقش معماری سازمانی را در این رابطه نباید نادیده گرفت، معماری سازمانی مجرایی است که برای حصول اطمینان از وجود تناسب و همخوانی میان دورنما (دید) و الگو (رفتارهای پایدار) استفاده می شود.

اجزای اصلی مدل سه جزء اصلی این مدل: چشم انداز استراتژیک کارآفرینانه معماری سازمانی کارآفرینی مدار رفتار و فرآیندهای کارآفرینانه

شناخت های کارآفرینانه فردی نسبت به چشم انداز استراتژیک کارآفرینانه شناخت های کارآفرینانه خاصی که مورد توجه مدل حاضر قرار دارند شامل عقاید، نگرش ها و ارزش های افراد در ارتباط با کارآفرینی می شود. عقاید کارآفرینانه افکار پایه ای هستند که شخص در مورد کارآفرینی باور دارد. زمانیکه عقاید کارآفرینی در مورد مسائلی است که قضاوت های ارزیابانه در مورد آنها صورت می گیرد این عقاید نماینده ی نگرش های کارآفرینانه خواهند بود. نگرش های کارآفرینانه درازمدت و عمیق نشان دهنده ارزش های کارآفرینانه می باشد.

شناخت های کارآفرینانه فردی نسبت به چشم انداز استراتژیک کارآفرینانه چشم انداز کارآفرینانه اثربخش، منعکس کننده طرز فکر کارآفرینانه می باشد – یک روش تفکر در باره کسب و کار که به جای منادی تعهد به یک استراتژی خاص بودن، منافع عدم قطعیت را غنیمت می شمارد. چشم انداز استراتژیک کارآفرینانه مکانیزمی است که مدیریت عالی سازمان توسط آن تصویری از نوع سازمانی که می خواهند در آینده داشته باشند را ترسیم می کنند – سازمانی که مبتنی بر فرصت، نوآور، و self-renewing می باشد.

شناخت های کارآفرینانه فردی از منظر معماری سازمانی کارآفرینی مدار شناخت های کارآفرینانه مدار تنها در قلمرو مدیران سطح بالا قرار نمی گیرد. بلکه اشخاص مدیریتی و غیر مدیریتی در سطح سازمان می توانند آن ها را بروز دهند. زمانی که شناخت های کارآفرینانه مدار بطور گسترده اعضا را تشریح می کند آنگاه در فرهنگ سازمانی بازتاب می یابند. بطور رسمی تر، فرهنگ منعکس کننده ی فرضیات بنیادی مشترک است که یک بدنه ی جمعی بوجود آورده تا راه های مناسب برای شناخت و غلبه بر مسائل و رسیدن به فرصت ها را مشخص کند (Schein, 1985).

شناخت های کارآفرینانه فردی از منظر فرآیند ها و رفتار درحالیکه رفتار کارآفرینانه می تواند از طریق اقدامات خاصی تجلی یابد، تشخیص و بهره برداری از فرصت جز ماهیت رفتار کارآفرینانه و همچنین فرایندهای تعریف کارآفرینی محسوب می شود (Shane & Venkataraman, 2000). وقتی اعضای سازمانی شناخت کارآفرینانه مدار را نزد خود می پذیرند، بیشتر احتمال خواهد داشت که فرصت های کارآفرینانه را تشخیص و جستجو کنند.

شناخت های محیطی خارجی از منظر دید استراتژیک کارآفرینانه بعضی شرایط محیطی رایج می تواند نیاز درک شده به یک استراتژی CE را تسریع کند. زهرا (1991) بحث می کند که مقادیر بیشتری از خصومت های محیطی، پویایی، و ناهمگنی نیاز به یک استراتژی CE را ایجاب می کند. مشابه آنها، لامپکین و دس (1996) اظهار داشتند که شرکت هایی که با محیط هایی سر و کار دارند که سریع تغییر می کنند و رقابت در آنها تند و شدید است شاید بهترین بهره را از اجرای استراتژی CE بدست آورند. ما اعتقاد داریم که دید استراتژیک کارآفرینانه واکنشی منظقی به وجود سه شرط محیطی که اغلب به هم ربط دارند می باشد: شدت رقابت، تغییرات تکنولوژی، و قلمروهای بازار محصول. به تعبیری، شرکت هایی که در چنین محیط هایی قرار دارند روی روال نوآوری هستند. آنها باید مدام در حال نوآوری باشند تا در بازی دوام بیاورند و نیز باید در نوآوری پیشگام رقبای خود باشد.

فاکتور های معماری سازمانی ساختار فرهنگ منابع سیستم ها

ساختار حوزه اختیارات ارتباطات Organicity ارگانیگ دینامیک

فرهنگ فرهنگ کارآفرینانه تعهد ایجاد تمایل بین کلیه کارکنان احترام نحوه ی پیاده سازی فرهنگ کارآفرینانه: حمایت مدیریت استقلال کاری(مدیریت میانی)

منابع/امکانات منابع شامل داشته های سازمان امکان تشخیص فرصت امکان رقابت منابع ملموس و غیر ملموس

سیستم پاداش تشویق ریسک پذیری و نوآوری تا ثیر بر مدیران سطوح اول و میانی

سیستم پاداش داشتن چشم انداز استراتژیک کارآفرینی برای مدیران ارشد که موجب پیشرفت می شود به طور مستقیم با عوامل زیر در ارتباط است: a) درجه سازماندهی ساختار b) قدرت فرهنگی رفتار کارآفرینی c) ظرفیت کارآفرینی d) مقدار تشویق سیستم پاداش در مورد رفتارهای کارآفرینی

چشم انداز استراتژیک کارآفرینانه از منظر رفتار و فرآیند کارآفرینانه در چشم انداز استراتژیک کارآفرینانه، فعالیت های کارآفرینانه به عنوان مرکز تمامی رویکرد هاست این چشم اندازها به وسیله ی مدیران ارشد تعیین می شوند و وقتی که با فرهنگ رایج همسو شوند برای کارکنان رفتار های مطلو بشان را حاصل می کند چشم انداز استراتژیک کارآفرینانه بخصوص زمانی که فرآیند شناخت و بهره برداری از فرصت در سرتاسر شرکت صورت می گیرد کاربرد دارد

چشم انداز استراتژیک کارآفرینانه از منظر رفتار و فرآیند کارآفرینانه وجود دیدگاه استراتژیک کارآفرینانه رابطه مثبتی با این احتمال دارد که اعضای سازمانی (a فرصت های کارآفرینانه را تشخیص دهند b) از این فرصت ها بهره برداری کنند

معماری سازمانی کارآفرین مدار از منظر فرآیند ها و رفتار کارآفرینانه شناخت کارآفرین مدار بین اعضا موجب شناخت فرصت فرهنگ کارآفرینانه ساختار سازمانی مناسب ظرفیت کارآفرینی سیستم پاداش همه ی عوامل فوق مشوق رفتار کارآفرینانه هستند درجه انعکاس معماری سازمان و خصیصه های کارآفرین مدار نشان دهنده وسعت فعالیت های کارآفرینی در سازمان است.