Presentation is loading. Please wait.

Presentation is loading. Please wait.

استادیار دانشگاه شهید چمران

Similar presentations


Presentation on theme: "استادیار دانشگاه شهید چمران"— Presentation transcript:

1

2 استادیار دانشگاه شهید چمران
رشد و توسعه؛ مروری بر مراحل تکامل مفهوم توسعه اقتصادی سید مرتضی افقه استادیار دانشگاه شهید چمران بهمن 1387

3 فهرست مطالب 1- سیر تکامل مفهوم توسعه 1-1: تفاوت رشد و توسعه اقتصادی؛
1-2: مفهوم جدید توسعه. 2- عوامل مؤثر بر توسعه 1-2-عوامل اقتصادی؛ 2-2- عوامل غیر اقتصادی. 3- پیش نیازهای توسعه 3-1- خواست توسعه؛ 3-2- آمادگی برای پرداخت هزینه های توسعه؛ 3-3- استفاده از ابزارهای مناسب برای توسعه. 4- آثار توسعه 5- مروری بر دیدگاه اسلام نسبت به توسعه

4 رشد اقتصادي (Economic Growth) توسعه اقتصادي (Economic Development)

5 سیر تکامل مفهوم توسعه مروري تاريخي بر تعريف توسعه و تفسيري كه از مفهوم واژه‌هاي مرتبط با توسعه در ادبيات اقتصاد ارائه شده نشان‌دهنده تكامل تدریجی اين مقوله در طول زمان بوده است.

6 واژه شناسی توسعه و توسعه نیافتگی
خطاب به كشورهايي كه در گروه پيشرفته‌ها نمي‌باشند واژه‌هاي متعددی در ادبيات توسعه موجود است كه عبارتند از: كشورهاي عقب مانده یا کم توسعه Underdeveloped Countries كشورهاي جهان سوم Third World Countries كشورهاي جنوب The South كشورهاي عقب مانده Backward Countries كشورهاي توسعه نيافته Undeveloped Countries فقیر ترین کشورها Least Developed Countries (LDC) کشورهای در حال توسعه Less Developed Countries (LDC) اما سازمان ملل بکارگیری این واژه ها در مورد کشورهای توسعه نیافته را توهین آمیز خواند و پیشنهاد کرد برای این کشورها از واژه كشورهاي در حال توسعه (Developing Countries) استفاده نمایند.

7 Some other Phrases در ادبیات توسعه واژه های دیگری هم یافت می شوند که با مباحث توسعه و توسعه نیافتگی کشورهای جهان مربتط هستند. برخی از این واژه ها عبارتند از: Underdevelopment عقب‌ماندگي Development توسعه‌يافتگي Sustainable Development توسعه …..

8 در نقطه مقابل نيز اصطلاحات متعددي براي كشورهاي پيشرفته وجود دارد
در نقطه مقابل نيز اصطلاحات متعددي براي كشورهاي پيشرفته وجود دارد كشورهاي غربي Western Countries كشورهاي شمال The North كشورهاي صنعتي Industrial Countries كشورهاي مدرن Modern Countries كشورهاي توسعه يافته Developed Countries

9 توسعه پایدار از جمله واژه های مهم دیگری که از دهه 70 وارد ادبیات توسعه شده و حجم قابل توجهی از آن را به خود اختصاص داده توسعه پایدار (Sustainable Development ) است. بعد از رشد سریع کشورهای پیشرفته کنونی بخصوص بعد از جنگ بین الملل دوم، جهان با دو مشکل پیش بینی نشده مواجه شد: 1- گسترش فقر و نابرابری 2- تخریب وسیع محیط زیست. از آن تاریخ تا کنون تعاریف توسعه با محوریت رفع این دو عارضه مورد تجدید نظر قرار گرفتند. مطالعات مربوط به فقر در حوزه اقتصاد باقی ماند و انبوهی از این تحقیقات تاکنون در مراکز علمی و دانشگاهی ایجاد شده است و هم اکنون نیز با شدت ادامه دارد. اما مطالعات مربوط به محیط زیست به شاخه های علمی دیگر سپرده شد.

10 The Millennium Development Goals:
Eight Goals for 2015 1- Eradicate extreme poverty and hunger 2- Achieve universal primary education 3- Promote gender equality and empower women 4- Reduce child mortality 5- Improve maternal health 6- Combat HIV/AIDS, malaria and other diseases 7- Ensure environmental sustainability 8- Develop a global partnership for development

11 اهداف توسعه جهانی در هزاره سوم :
Millennium Development Goals: (MDG)  در نشست سال 2000 اعضای سازمان ملل متحد تدوین و توسط 191 عضو آن مورد تصویب قرار گرفت. بیانیه هزاره سوم سازمان ملل در قالب هشت هدف کلی کشورها را به مبارزه با فقر ، گرسنگی ، بیماری ها ، بیسوادی ، تخریب محیط و تبعیض زتان فرا خوانده و کشورها را موظف به تهیه برنامه مناسب برای دستیابی به هدفهای تعیین شده تا سال 2015 نمود. این اهداف شامل:

12 1. ریشه کنی فقر و گرسنگی شدید
2. دسترسی به آموزش ابتدایی 3. برابری جنسیتی و توانمند سازی زنان 4. کاهش مرگ کودکان 5. ارتقای سلامت مادران 6. مبارزه بر علیه مالاریا، ایدز و بیماری های دیگر 7. اعتماد از ثبات و پایداری محیطی 8. مشارکت جهانی برای توسعه

13 تعریف توسعه پایدار منظور از توسعه پایدار تلاش برای توازن بین رشد اقتصادی و حفظ محیط است. اگر چه تعاریف متعددی از این اصطلاح ارائه شده است ولی بهترین تعریف عبارتست از: "تأمین نیازهای نسل کنونی بدون لطمه زدن به منافع نسلهای آینده”(World Commission on Environment and Development, 1987, pp. 4&8) بنا به این تعریف، کیفیت زندگی آینده و بطور کلی کیفیت زندگی به کیفیت محیط زیست بستگی تام دارد. بنا بر این، توسعه دانها توصیه می کنند که کلیه برنامه ریزان توسعه حتماً باید در طرحهای خود توسعه را با حفظ محیط زیست در نظر بگیرند. از آنجا که یکی از دلایل تخریب محیط زیست پاسخ جوامع به مصرف فزاینده جمعیت رو به تزاید خود می باشد بحث توسعه پایدار یک مسئله کلیدی در مطالعات توسعه بوده و بنا براین برنامه ریزان باید بطور جدی و سریع در مورد الگوی تولید و مصرف جهانی تجدید نظر کنند (Todaro).

14 تعاریف اولیه از رشد و توسعه
اگرچه توسعه اقتصادي در قرون هجده و نوزده بصورت ساده و صرفاً بر اساس افزايش توليد كل يك جامعه ارزیابی مي‌شد ولي امروزه اين برداشت ناکافی و قادر به تبيين واقعیات موجود نخواهد بود. روند تاريخی مطالعات توسعه حاکی است كه دانشمندان علوم اجتماعي اين علم را از نگا ههای مختلفي بررسي نموده‌اند. وجود طيف وسيعي از مطالعات دانمشندان و محققین علم توسعه اقتصادي با تنوع گرايشات علمي و ديدگاهي منجر به مجموعه گسترده‌اي از تعاريف توسعه و بنابراين تئوري‌هاي توسعه شده است.

15 تعاریف اولیه از رشد و توسعه
بهرحال وجود چنین تنوعی، انتخاب يك مفهوم واحد را دشوار می نماید. شايد بدين دليل است كه مي‌ير (Meier) معتقد است كه "بهتر است بگوئيم توسعه اقتصادي چه چيزي نيست". اما علیرغم تنوع تعاریف، مفاهيم مشترك فراواني را در ادبیات توسعه می توان ملاحظه نمود: "افزايش در ظرفيت توليدي يك جامعه" يكي از رايج‌ترين جنبه‌هاي فرآيند توسعه اقتصادي و وجوه مشترک این مفهوم است كه بوسيله بسياري از اقتصاددانان مورد تاكيد قرار گرفته است. دومين وجه مشترك مفهوم توسعه، طولاني و مستمر بودن مدت فرآيند آنست. به عنوان نمونه، كوزنتس (Kuznets) معتقد است که: "رشد اقتصادي عبارت است از‌ افزايش بلندمدت ظرفيت های توليد برای كالاهاي (از حیث تنوع) در حال افزايش كه اين افزایش ظرفيت خود متأثر از پیشرفت های تکنولوژیک و تعدیل های نهادی و ایدئولوژیک لازم برای این تکنولوژیها می باشد".

16 تعریف توسعه با توجه به جنبه های اجتماعی
اما تعدادی از اقتصاددانان توسعه اقتصادي را صرفاً محدود به تغييرات آشكار در نهادهاي اقتصادي ندانسته معتقدند كه توسعه اقتصادي متضمن تحولات عميق و اساسي هم در ساختارهاي اقتصادي و هم در ساختارهای اجتماعي جامعه مي‌باشد. به عنوان نمونه، هوزليتز (Hoselitz) معتقد است كه علاوه بر تحولات اقتصادي، تغييرات وسيع در همه ابعاد زندگي لازم است. در پاسخ به این سئوال که "آيا توسعه اقتصادي صرفأ محدود به تغییر در ابعاد مشخص و ظاهری رفتار مي‌باشد؟" بيان مي‌كند كه: من تصور مي‌كنم كه توسعه اقتصادي، بخصوص اگر مستلزم صنعتي شدن باشد، به يك فرآيند سريع و (بنوعي) انقلابي گفته مي‌شود كه اگر قرار است در جامعه ريشه‌دار گردد بايد بطور گسترده وعميقي نفوذ نموده و بنابراين بر ساختارهای اجتماعي و فرهنگي آن تاثير گذار باشد. به عبارت ديگر، توسعه اقتصادي نه تنها شامل تغير در تكنيك های توليد بلكه شامل تغير جهت‌گيري در هنجارها و ارزش‌هاي اجتماعي نيز مي‌گردد پاول استرتين (Streeten) نیز معتقد بود که "توسعه هم به عنوان يك هدف و هم به عنوان يك فرآيند شامل تحول اساسي هم در ديدگاه نسبت به زندگي و كار و هم در نهادهاي اجتماعي، فرهنگی و سياسي مي باشد".

17 نقش ارزشها در تعریف توسعه
تعدد و تكثر تعاريف توسعه ممكن است نتيجه اين تفكر غالب باشد كه توسعه يك مقوله ارزشي است كه متضمن حرکت از وضع موجود به وضع مطلوب در جامعه است. اما مطلوب و ارزشمند واژه هایی ارزشی هستند که ممکن است در جوامع مختلف تعاریف متمایز و یا حتی متضادی داشته باشند. به همین دلیل بسياري از اقتصاددانان و جامعه‌شناسان معتقدند كه اينگونه قضاوت‌هاي ارزشي مانعي براي نيل به يك تعريف فراگير و جهاني براي توسعه مي‌باشد. پاول استريتن (Streeten) مي‌گويد: "از همه مهمتر آنكه بايد بخاطر داشت كه اين اقدامات به قضاوت‌هايي ارزشي در مورد اهداف توسعه اشاره مي‌كنند كه اين اهداف مانع نيل به يك توافق جهاني در مورد توسعه مي‌شوند".

18 نقش ارزشها در تعریف توسعه
ضمن تاكيد بر نقش قضاوت‌هاي ارزشي برجهت‌گيري فرآيند توسعه، دادلي سيرز مي‌پرسد: "اما منشأ اين قضاوت‌هاي ارزشي چيست؟" سيرز (Seers). جمله‌اي از تين برگن كه مي‌گويد يك جامعه مي‌تواند اين قضاوت‌هاي ارزشي را از دولت خود اخذ كند، نقل نموده و ضمن رد اين عقيده بر اين باور است كه برخي دولت‌ها خود مانع توسعه‌اند و بنابراين قادر نخواهند بود كه ارزش های لازم برای توسعه را ارائه نمایند.

19 تعریف دادلی سیرز از توسعه
اما عليرغم نقش ارزش‌ها در تعيين جهت جوامع، بسياري از متخصصين علوم اجتماعي تلاش نموده‌اند تا مشخصات مشتركي در بين جوامع را استخراج و بر اساس آن يك هدف واحد براي فرآيند توسعه در كل جوامع تعريف نماید. خود دادلي سيرز سه ويژگي اساسي توسعه را به صورت سؤال طرح کرده که معتقد است علیرغم تنوع در دين، سنت، نژاد و ... در بين همه جوامع مشترك است: بنابراين سئوالي كه بايد درباره فرایند توسعه يك كشور پرسيد آن است كه: چه اتفاقي براي فقر افتاده است؟ چه اتفاقي براي بيكاري افتاده است؟ چه اتفاقي براي نابرابري افتاده است؟ اگر در همه اين سه مورد كاهش رخ داده باشد بدون ترديد بايد گفت كه در جامعه مورد نظر توسعه اتفاق افتاده است. اما اگر يك يا دو مورد از اين سه مشكل اساسي بدتر شده‌اند بخصوص اگرهر سه مورد بدتر شده باشند، عجيب خواهد بود كه نتيجه این فرایند را توسعه بناميم حتي اگر درآمد سرانه نيز افزايش يافته باشد (Seers).

20 تعریف عقب ماندگی آدلمن (Adelman) بيان مي‌كند كه‌‌‌‌: "يك جامعه موقعي عقب‌مانده است كه توسعه اقتصادي در آن قابل حصول اما کامل نشده باشد". اِنكه(Enke) نيز يك كشور فقير و عقب‌مانده را چنين توصيف مي‌كند: "اگر در يك كشور منابع طبيعي ارزشمند اما بلا استفاده و يا فرهنگي غيراقتصادي اما قابل تغيير وجود داشته باشد"، در آن‌صورت چنين كشوري عقب‌مانده خوانده مي‌شود. مشابه اين‌دو نويسنده كوزنتس (Kuzntes) می گوید: "منظور ما از اصطلاح عقب مانده اشاره به كشورهایي است كه توسعه اقتصادي آنها كمتر از آن چيزي است كه مي‌توانند باشند، و قابلیت‌ آنها بسيار بيش از آن چيزي است كه در حال بهره‌برداري هستند.

21 دامنه انتخاب در تعریف توسعه
بسياري از اقتصاددانان (Little, Goulet) معتقدند كه توسعه فرآيندي است كه طي آن دامنه انتخاب انسان افزايش مي‌يابد. آرتورلوئيس جمله معروفي دارد كه مرجع بسیاری از اقتصاد دانان بعدی شده است. وي مي‌گويد: "نكته مهم در مورد رشد اقتصادي آنست كه به انسان قدرت كنترل بيشتري بر محيط پيرامون او مي‌دهد و با اين تسلط، دامنه آزادي او وسيع‌تر مي‌شود"(Lewis). والتر اِلكان نيز توسعه را چنين تعريف نموده است: "توسعه فرآيندي است كه با افزودن دامنه انتخاب انسان، او را در وضعيت مرفه‌تري قرار مي‌دهد"(Elkan). تئودور مورگان (Morgan) ضمن تائيد بائر جمله‌اي از او نقل مي‌كند كه: "معيار ما در قضاوت در مورد توسعه اقتصادي آنست كه توسعه دامنه انتخاب‌هاي متعددي كه بوسيله آن (توسعه) به روي انسان (به عنوان مصرف‌كننده و يا توليد‌كننده) باز شده را وسيع‌تر نموده است".

22 تحول در تعریف توسعه با اين حال، تفسير دنيس گولت (Goulet) از توسعه زمينه را براي ارائه جامع‌ترين تعريف از توسعه فراهم نماید. تعريف او از توسعه نه‌ تنها اهداف اقتصادي (كه توسط بسياري از اقتصاددانان بيان مي‌شوند) را در بر مي‌گيرد، بلكه شامل جنبه‌هاي اجتماعي و رواني جامعه نيز مي‌گردند. اين تفسير ابتكاري از مفهوم توسعه بوسيله دو اقتصاد توسعه‌دان مشهور معاصر يعني مايكل تودارو(Todaro) و آنتوني تيرل وال (Thirlwall) مورد قبول و تبيين قرار گرفته است. گولت سه جزء اساسي يا سه ارزش محوري را به عنوان معيار‌ فرایند توسعه بیان نموده است. اين سه ارزش محوري كه به عنوان اهدافي اساسي بوسيله هر فرد و يا جامعه‌اي دنبال مي‌شوند عبارتند از: معيشت، اعتماد به نفس و آزادي. به نظر مي‌رسد اين نوع نگاه به توسعه باعث تحولي در تعريف توسعه و ورود عوامل غيراقتصادي به اين تعريف شده باشد. به عبارت ديگر، اين تعريف از توسعه نه به عنوان يك تحول صرف اقتصادي بلكه به تحول در همه ابعاد و جهات زندگي توجه مي‌كند.

23 سه ارزش محوري تعريف توسعه به نقل از تودارو (Todaro)
معيشت: قدرت تأمین نیازهای اساسی Sustenance: The Ability to Meet Basic Needs همه مردم نيازهاي اساسي معيني دارند كه بدون آنها زندگي غيرممكن خواهد بود. اين نيازهاي اساسي بشري تضمین کننده بقاء انسان شامل غذا، مسكن، بهداشت و امنيت مي‌باشد... . بنابراين كارکرد اساسي كليه فعاليت‌هاي اقتصادي تامين كننده ابزار و لوازمي براي تعداد هر چه بيشتر افراد به منظور غلبه بر ناتواني و مصيبت ناشي از كمبود غذا، مسكن، بهداشت و امنيت می ‌باشد... . بديهي است بدون وجود يك رشد مستمر و خود افزا در سطح فردي و اجتماعي، تحقق توانائي و قابليت بشر امكان‌پذير نخواهد بود.. . بنابراين، افزايش درآمد سرانه، محو فقر مطلق، ايجاد فرصت‌هاي شغلي بيشتر و كاهش نابرابري درآمدي تامين كننده شرايط لازم و نه كافي براي توسعه خواهند بود.

24 اعتماد به نفس: انسان بودن Self-esteem: To be a Person
دومين جزء برخورداري از يك زندگي خوب، اعتماد به نفس است. همه مردم و جوامع به دنبال نوعی اعتماد به نفس هستند هرچند با نام‌هاي هويت، مقام، اعتبار، منزلت، افتخار و استقلال از آن ياد نمايند .. . بهرحال با گسترش ارزش‌هاي نوين كشورهاي پيشرفته بسياري از جوامع در كشورهاي جهان سوم که ممکن است قبلاً احساس عمیقی نسبت به ارزشهای خود داشته اند، به هنگام تماس با جوامعی که از نظر اقتصادي و تكنولوژيك پيشرفته اند از یک اغتشاش جدی فرهنگی رنج ببرند وعلتش این است كه برخورداري و ثروتمند بودن به يك معيار نسبتاً جهاني ارزش تبديل شده است. بخاطر اعتبار ملي كه بهمراه ارزش‌هاي مادي موجود در جوامع پيشرفته وجود دارد، امروزه اعتماد و ارزش فقط به كشورهايي كه داراي ثروت‌هاي اقتصادي و قدرت تكنولوژيك هستند يعني كشورهاي توسعه يافته داده می شود.

25 آزادي از قيدبندگي: قادر به انتخاب بودن Freedom from Servitude: To Be Able to Choose
سومين و آخرين ارزش‌ جهاني كه ما فكر مي‌كنيم جزئي از مفهوم توسعه است، آزادي است. در اينجا آزادي بمعني احساس رهائي از شرايط از خود بيگانه كننده زندگي مادي و بندگي طبيعت، از جهل، انسانهای ديگر، مصيبت، نهادها و‌‌ اعتقادات متحجرانه است. آزادي شامل دامنه وسيعي از انتخاب‌ها براي جوامع و اعضاي آنها بهمراه حداقل شدن موانع خارجي براي نيل به اهدافي كه به توسعه معروف‌اند مي‌شود. در مقایسه با فقر، ثروت به انسان قدرت بیشتری برای تسلط بر طبيعت و محيط مادی مثلاً از طريق توليد غذا، پوشاک و مسكن بیشتر می دهد. ثروت همچنين به افراد آزادي انتخاب رفاه بيشتر و يا برخورداري از كالا و خدمات بیشتر مي‌دهد يا به او اختيار مي‌دهد تا همه خواست‌هاي مادي را انكار نموده و به يك زندگي كاملا معنوي بپردازد.

26 تعریف توسعه از دید آمارتیا سن Amartya Sen
Development can be seen as a process of expanding the real freedoms that people enjoy. … Development requires the removal of major sources of unfreedom: poverty as well as tyranny, poor economic opportunities as well as systematic social deprivation, neglect of public facilities as well as intolerance of overactivity of repressive state (Sen, 1999, 3). توسعه را می توان فرآیندی دانست که موجب گسترش آزادی هایی خواهد شد که مردم از آن نفع می برند. ... توسعه باید منجر به محو منابعی شود که آزادی انسان ها را محدود می کند. این منابع عبارتند از: فقر و ستمگری، نبود فرصت های اقتصادی و محرومیت های اجتماعی نهادینه شده، غفلت از بودجه های عمومی و بی تحملی و یکه تازی دولت های سرکوبگر.

27 تعریف توسعه از دید آمارتیا سن Amartya Sen
Expansion of freedom is viewed both as the primary end and as the principal means of development. Development consists of the removal of various types of unfreedoms that leave people with little choice and little opportunity of exercising their reasoned agency. The removal of substantial unfreedoms, it is argued here, is constitutive of development. … The intrinsic importance of human freedom, in general, as the preeminent objective of development is strongly supplemented by the instrumental effectiveness of freedoms of particular kinds to promote freedoms of other kinds (Sen, 1999, xii).

28 تعریف توسعه از دید آمارتیا سن Amartya Sen
گسترش آزادی ها هم یک هدف اولیه و هم مهمترین ابزارهای توسعه می باشد. توسعه شامل حذف انواع محدودیت هایی می شود که انتخاب افراد را بسیار محدود می کنند و یا فرصت های کمی در اختیار آنها قرار می دهد تا ابراز هویت کنند (ابراز وجود کنند). ... حذف محدودیت های اساسی انسان زمینه ساز تقویت توسعه خواهد شد در مجموع، اهمیت ذاتی آزادی بشر به عنوان هدف اساسی توسعه در این است که آزادی در هر بخش باعث تقویت و گسترش آزادی در سایر بخشها خواهد شد (Sen, 1999, xii).

29 مفهوم توسعه از دید آمارتیا سن (ادامه)
آزادی به دو دلیل در فرآیند توسعه نقشی اساسی ایفا می کند: 1- دلیل سنجشی: ارزیابی پیشرفت یک جامعه ابتدا بر این اساس باید صورت گیرد که آیا آزادی مردم گسترش یافته است. 2- دلیل اثربخشی: نیل به توسعه شدیداً به آزادی عمل مردم بستگی دارد (Sen, 1999, 4).

30 مفهوم رشد خود افزا(Self Sustainable Growth) از زبان Rostow
This term is used in the same way that Rostow applied it when he stated: “What is essential here is not the form of stimulus but the fact that the prior development of society and its economy result in a positive, sustained, and self-reinforcing response to it: the result is not a once-over change in production functions or in the volume of investment, but a higher proportion of potential innovations accepted in a more or less regular flow, and higher rate of investment.” See: W. W. Rostow, The Stages of Economic Growth: A Non-Communist Manifesto, 1990, p. 37

31 تفاوت رشد و توسعه پاول استريتن (Streeten) ضمن تاكيد بر به مجزا بودن فرآیند رشد و توسعه، معتقد است كه رشد عمدتاً به فرآيند پيشرفت در كشورهاي پيشرفته اطلاق مي‌شود در حاليكه توسعه فرآيندي مرتبط با كشورهاي در حال توسعه است.

32 تئوری (Trickle –Down) یکی از تئوری هایی كه به ارتباط بين رشد و توسعه پرداخته، تئوري رخنه به پائين (Trickle –Down) است كه در دهه ‌هاي 60 و 70 طرفداراني داشته و معتقد است كه نابرابري محرك رشد اقتصادی و اشتغال است. مبناي اين تئوري، نظریه ای است كه معتقد به بالا بودن ميل نهايي به پس‌انداز ثروتمندان و پائين بودن ميل نهايي به پس‌انداز در بين فقراست. بنابراين وجود طبقه‌اي ثروتمند لازم است تا منابع لازم براي رشد اقتصادي را فراهم نمايند. نتيجه منطقي اين استدلال پذبرش نابرابري در بين اقشار جامعه لااقل در مراحل اوليه رشد اقتصادي است. طرفداران اين نظریه معتقدند كه این نابرابری طولانی نبوده و نتايج مثبت رشد سريع بطور خودكار به طبقات پائين جامعه نيز رخنه خواهد نمود. دادلي سيرز ضمن انتقاد از اين نظريه با ارائه چندين پرسش اعتبار آنرا مورد ترديد قرار داده(Seers) و تودارو با ارائه حداقل چهار دليل صحت اين نظريه را به چالش كشيده است (Todaro).

33 عليرغم اين ديدگاه، بيشتر متخصصين علوم اجتماعي معتقد به تمايز بين اين دو واژه مي‌باشند. در واقع دامنه مطالعات اين دو مقوله بطور گسترده‌اي متفاوت شده است: رشد به بررسي تركيبات مناسب عوامل توليد كه منجر به حداكثر توليد مي‌شود، مي‌پردازد در حاليكه توسعه تحولات لازم و مناسب در حوزه‌هاي فرهنگي، اجتماعي، سياسي و ساختارهاي اقتصادي به منظور فراهم نمودن شرايط لازم براي رشد در همه ابعاد زندگي را مورد مطالعه قرار مي‌دهد. مطالعات رشد عمدتاً در شرايط فعلي كشورهاي پيشرفته (كه تحولات غير اقتصادي لازم قبلاً انجام شده است) كاربرد دارد در حاليكه كشورهاي در حال توسعه مخاطب اصلی مطالعات توسعه اند. بالاخره، مي‌توان نتيجه گرفت كه در مطالعات مربوط به فرآیند رشد، اقتصاددانان نقش محوری دارند در حاليكه براي مطالعه توسعه علاوه بر اقتصاددانان، متخصصين حوزه ‌هاي جامعه‌شناسي، مردم‌شناسي، روانشناسي و ساير حوزه‌هاي علوم اجتماعي نیز نقش برجسته ای دارند.

34 اما گذشت زمان و پیچیدگیهای ناشی از پیشرفت های بشر در ابعاد مختلف و با شناخت بیشتر نیازهای انسان، مفهوم توسعه مرزهای اقتصادی را در نوردید و ابعاد اجتماعی-سیاسی و فرهنگی جامعه را نیز در بر گرفت. بر اساس ديدگاه‌ گولت كه توسط تيرل وال و تودارو نيز مورد تبیین قرارگرفته، توسعه فرآيندي است که علاوه بر تامين نيازهاي اساسي انسان ها باعث گسترش دامنه انتخاب و اعتماد به نفس نیز می گردد. اما نیل به چنین هدفی مستلزم تحولات عمیق و وسیع در دیدگاه ها و ساختارهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی یک جامعه است. بنظر مي‌رسد این جامع‌ترين برداشت از مفهوم توسعه است كه در برگيرنده غالب ديدگاه‌هاي دانشمندان و محققین پیشین است.

35 اما چند نكته در ارتباط با مفهوم توسعه قابل بيان است:
اگرچه ديدگاه غالب آن بود كه بدليل تفاوت‌هاي اجتماعي ـ فرهنگي و تاريخي سياسي جوامع، اهداف توسعه نمي‌توانند جهاني باشند ولي حركت تكاملي مطالعات توسعه به گونه‌اي بود كه به تعريفي مشترك و جهاني دست‌ يافت. به عبارت ديگر، اين مفهوم نه تنها در برگيرنده اشتراكات مادي جوامع بوده بلكه وجوه اشتراك معنوي و غيرمادي افراد و جوامع را نيز در برگرفته است. نيازهايي همچون احساس اعتماد به نفس، برابري طلبي، آزادي، مورد احترام بودن در جامعه و جهان و.. ویژگیهای ذاتي همه انسانها است. جستجو براي يافتن وجوه مشترك انسان‌ها هدف اصلي مطالعات كليه دانشمندان علوم اجتماعي بود كه براي نيل به تعريفي جامع از توسعه تلاش مي‌نمودند. در واقع افزودن نکاتی همچون افزايش اشتغال، كاهش فقر مطلق و نابرابري و تسلط انسان بر طبيعت به تعاریف اولیه حاصل چنين گرايشي در بين دانشمندان علوم اجتماعي بوده است. در نهايت، تفسير هوشمندانه گولت و تبيين آن توسط ساير دانشمندان جمع‌بندي كليه تلاش‌هاي پيشينيان در اين زمينه بوده است.

36 اما از بین سایر ویژگی های تعریف فوق نيل به اين توانمندي (آزادی) كه يك جامعه قادر به انتخاب‌هاي خود باشد يكي از ارزش‌هاي محوري در بيان مفهوم توسعه است. به همين دليل بيان مجدد اين جمله از تودارو مفید خواهد بود كه: "ثروت به انسان آزادي بيشتري در انتخاب مي‌دهد؛ كه رفاه بيشتري از طريق مصرف بيشتر كالا و خدمات داشته باشد و يا با نفي اهميت تمايلات مادي خود، به انتخاب يك زندگي معنوي پرداخته و تلاش‌هاي خود را مصروف پاسخ به اين نيازها كند“

37 پیش نیازهای توسعه پيش‌نياز اول
اولين پيش‌نياز فرآيند توسعه در جامعه وجود خواست توسعه در بين مردم و بخصوص در بین رهبران و تصمیم گیران جامعه مي‌باشد. اگر جهت‌گيري يك جامعه به سمت يك زندگي غيرمادي در مقایسه با جامعه‌اي كه بدنبال حداکثر بهره مندی از يك زندگي مادي است باشد، نتیجه ای کاملاً متفاوت بدست می آید. با این وصف ممكن است جوامعي توجه به زندگي غيرمادي داشته باشند اما نيل به آن را منوط به بهره‌مندي تعریف شده و معقولی از زندگي مادي بدانند. بديهي است اين گروه از افراد در مقایسه با جامعه‌اي كه توجه صرف به زندگي غيرمادي دارد از قابلیت بیشتری براي رشد برخوردار است. دستيابي به اين مرحله كه خواست توسعه در بين مردم و بخصوص تصمیم گیران گسترش يافته تا باعث توسعه گردد يك تحول غیر اقتصادی است. به عبارت ديگر، اولين تحول در فرآيند توسعه تغيير در خواست و نگاه جامعه به زندگي مادي و معنوي و ارتباط بين اين دو و اولویت و اهمیت هركدام در فعاليت‌هاي افراد و جامعه است. بنا بر این قرار دادن برخورداری از يك زندگي مادي مطلوب در اولويت اصلی زندگی، پيش‌نياز اولیه فرآيند توسعه است كه بدون اين تحول ساير فعاليت‌ها و اقدامات براي نيل به توسعه‌ بي نتيجه يا كم اثر و با هزینه و زمان بيشتر همراه خواهد بود.

38 پيش‌نياز دوم پيش‌نياز دوم، آمادگی جامعه برای پرداخت هزینه های توسعه است. به عبارت دیگر، قرار گرفتن خواست توسعه در اولویت اصلی زندگی باید همزمان باشد با آمادگی جامعه در پرداخت هزينه ‌هاي نيل به این هدف. گذشت از برخی از تعلقات فرهنگي و سنتي و وابستگي‌های بازدارنده توسعه از جمله این هزینه ها می باشد. در این مسیر ممکن است ساختارهاي اجتماعي، سياسي، فرهنگي، سنتي فراواني نياز به حذف، تغيير اساسی و یا اصلاح داشته باشند. اگر جامعه در مقابل اين تحولات مقاومت كند، تلاش در نيل به توسعه بی اثر یا کم اثر خواهد بود (تحرک و پویایی برای برخورداری از یک زندگی مطلوب).

39 پيش‌نياز سوم پيش ‌نياز سوم، تجهیز جامعه به ابزار دستیابی به توسعه است. بدون تردید عقل انسان عامل منحصر به فرد جوامع در تسلط بر طبیعت و محیط پیرامون و نهایتاً توسعه است. بنا بر این جوامع باید بیشترین تلاش را برای بهره مندی از خردمندان و دانشمندان جامعه در گسترش مرزهای دانش در همه ابعاد نموده تا از طریق بکارگیری یافته های علمی و حل مجهولات موجود در طبیعت و جامعه زمینه تسلط بر آنها را برای رفاه بیشتر و رفع نیازهای مادی (و در نتیجه معنوی) جامعه فراهم نمایند.

40 جایگاه محوری علم و عالم در فرایند توسعه
با این توضیحات جایگاه علم و دانش در فرآیند توسعه به حدی است که مي‌‌توان تعریفی از توسعه با محوريت علم و دانش به صورت زير پیشنهاد نمود که: توسعه فرآیندی است که در آن جامعه با بهره گیری از دانشمندان و خردمندان خود به نقطه ای از توان علمی دست یابد تا با شناخت و تسلط بیشتر بر طبیعت و محیط اجتماعی پیرامون خود به ابزار بیشتری برای رفع نیازهای مادی و معنوی خود دست یابد. نیل به این مرحله جامعه را در موقعیتی قرار خواهد داد که خود نوع زندگی خود را انتخاب کند. بنا بر این، تفاوت در رتبه علمي منجر به تفاوت درجه توسعه‌ يافتگي جوامع شده و اين تفوق علمي باعث تفوق تكنولوژيك و بدنبال آن تفوق اقتصادي، اجتماعي، سياسي و ... يك جامعه بر جامعه يا جوامع ديگر خواهد شد.

41 نقش عوامل غیر اقتصادی سه پيش‌نياز فوق الذکر، تحولاتي غيراقتصادي‌‌اند اگر چه سرمايه‌گذاري در افزايش دانش را مي توان اقدامي اقتصادي نیز تلقي كرد. یعنی براي نيل به توسعه قبل از اقدامات صرفاً اقتصادي بايد از تحولاتي كه منجر به تغير نگرش در ديدگاه‌ها، خواست‌ها و تمايلات شده و تحولات لازم براي پذيرش هزينه توسعه را فراهم نماید مطمئن گرديد و آنگاه اقدامات اقتصادي را انجام داد در غير اينصورت اقدامات صرفاً اقتصادی منجر به اتلاف سرمايه‌هاي مادي از طريق بهره‌برداري غيركارآ و استفاده نامناسب خواهد شد. هر چند اقدامات صرفاً اقتصادي نیز ممکن است زمينه‌هاي لازم براي تحولات غیر اقتصادی ضروری برای توسعه را فراهم آورد اما برنامه‌ريزي در اين زمینه بايد آگاهانه و با هدف ايجاد تحولات غيراقتصادي لازم براي رشد اقتصادي و تسلط بيشتر بر طبيعت و محيط پيرامون براي نيل به درجه آزادي بالاتر درانتخاب نوع زندگي مطلوب صورت گيرد.

42 Non-economic Factors in Economic Development
This was how a preacher from an African religious movement expressed it to Rene Bureau, to make him understand the essential difference between Blacks and Whites: ‘In the past, he told me, in your European villages, all the houses were single storey. Then, one day, a man more ambitious than others added another storey to his house; he invented the stairway and used more durable materials. His neighbours became jealous. They said: ‘Who is this who wants to put himself above others?’ Then they decided: ‘If that’s the way things are, we’ll put two storeys on to our houses.’ Later, other neighbours built three storeys. And thus your towns go on climbing to the skies. Well, with us it’s the same. In a village, a man buys cement, a machine for making bricks and some corrugated iron for a roof. He builds a two-storeyed house. The neighbours get jealous: ‘Who is this upstart who wants to be above other people?’ But now comes the difference between us and the whites; the man is prevented from occupying his house or ever from finishing it. Often, he will be forced to leave the village. That is why you can see so many ruins of stone houses overgrown by weeds, in many villages.

43 نقش عوامل غیر اقتصادی درگذشته در روستاهای شما اروپائیان همه منازل یکسان و دارای یک طبقه بودند یک روز فرد بلند پروازتر از دیگران یک طبقه به منزل خود افزود. او از وسایل پیشرفته دیگری نیز در منزل خود استفاده نمود. همسایه های او احساس حسادت کرده و گفتند: این کیست که می خواهد خودش را برفراز دیگران قرار دهد؟ و آنگاه گفتند: حالا که چنین است ما هم می توانیم دو طبقه به منازل خود اضافه نمائیم. سپس همسایه های دیگر سه طبقه افزودند و نتیجه آن شد که ساختمانهای شهر شما به سمت آسمان صعود کرد. خوب برای ما هم همین اتفاق افتاد. در یک روستای ما مردی برای ساختن یک طبقه بالای منزل خود اقدام به تهیه وسایل ساختمانی نمود. همسایه های او نیز حسادت کردند و گفتند: این مرد گستاخ کیست که خود را فراتر از سایر مردم قرار داده. از اینجا اختلاف بین ما و شما سفید پوستان بوجود آمد. مردم مانع ادامه کار او شدند و حتی منزل او را تصرف کردند. در این گونه موارد، چنین افرادی معمولا از شهر رانده می شوند. این است که شما مخروبه هایی از سنگ در روستاهای ما ملاحظه می کنید.

44 The Role of view points on Development
It is often said that in America the businessman is shown greater respect by society compared, for instance, to the philosophers or university teachers. This respect increases the higher the person’s income and the money he is seen to spend on his house, motorcar, and other such things. For this reason Americans find business an attractive career... this position is often contrasted with that in India and other Eastern countries where values are less materialistic: where the ‘wise man’ of the village is more respected than the one who makes most money. Unfortunately such attitudes do not make for the same economic progress as where there is a constant striving for material gain.

45 تاثیر دیدگاهها بر رشد اقتصادی
اینگونه بیان شده که معمولا در امریکا Businessman در مقایسه با، به عنوان مثال، یک فیلسوف یا استاد دانشگاه، بیشتر مورد توجه و احترام قرار می گیرد. و هرچه درآمد فرد بیشتر باشد و یا هزینه های فرد برای خرید اتومبیل خانه و ....بیشتر باشد این احترام فزونتر خواهد بود. به این دلیل است که فعالیت اقتصادی (Business) نزد امریکایی یک شغل جذاب و پر طرفدار است. این وضعیت در هندوستان و سایر کشورهای شرقی که ارزشها کمتر مادی اند کاملا معکوس است: جاییکه "ریش سفید یا بزرگ طایفه" در روستا بیشتر از فردی که به دنبال کسب درآمد بیشتر است مورد احترام است. متاسفانه این نوع نگاه (این دیدگاه) به همان سطح رشد اقتصادی که در جامعه ای که با جدیت به دنبال کسب درآمدهای فزاینده و با ثبات است منجر نخواهد شد.

46 مروری بر ادبیات توسعه در متون ملی و دینی
بر سردر خانه شیخ ابوالحسن خرقانی چنین نوشته بود: هرکه در این سرا درآید نانش دهید و از ایمانش نپرسید چه آنکس که به درگاه باری تعالی به جان ارزد، البته بر خوان بوالحسن به نان ارزد.

47 مروری بر ادبیات توسعه در متون ملی و دینی
توانا بود هر که دانا بود ز دانش دل پیر برنا بود حکیم ابوالقاسم فردوسی

48 مروری بر ادبیات توسعه در متون ملی و دینی
درخت تو گر بار دانش بگیرد به زیر آوری چرخ نیلوفری را ناصرخسرو قصیدهٔ شمارهٔ ۶ از دیوان اشعار: قصاید

49 مروری بر ادبیات توسعه در متون ملی و دینی
سخنی از خواجه عبدالله انصاری: ای طالب! بنگر که چه می ورزی، همان ارزی که می ورزی، بنده ی آنی که در بند آنی.

50 توسعه مفهومی جامع و نكته آخر اينكه، از مجموع مطالب فوق اين نتيجه نيز قابل استنباط است كه توسعه يك مفهوم جامع و فراگير است كه در برگيرنده تحولات اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي وسياسي بطور نسبتاً هماهنگ و همزمان است و بحث از توسعه سياسي، توسعه فرهنگي يا توسعه اقتصادي به لحاظ واژه‌شناسي بي معنی و در ادبيات معاصر توسعه غریب است. شاید بکار گیری واژه های رشد اقتصادي، رشد اجتماعي، رشد سياسي واژه‌هاي مناسب‌تري در اين زمينه باشند. یعنی توسعه یک مقوله مستقل است که حاصل رشد همزمان ابعاد اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه است.

51 ایجاد زمینه رشد فضائل معنوی و اخلاقی و حذف رذایل اخلاقی
آثار توسعه یافتگی ایجاد زمینه رشد فضائل معنوی و اخلاقی و حذف رذایل اخلاقی اما نتیجه توسعه یافتگی با ویژگی های فوق، فراهم شدن زمینه های رشد و گسترش فضائل اخلاقی (همچون نظم و انظباط، وفای به عهد راستگویی، وقت شناسی و...) و از بین رفتن زمینه های رذایل اخلاقی (همچون غیبت، تهمت، سرقت، ظلم، اتلاف منابع، ...) در جامعه خواهد بود. توسعه یافتگی همچنین عامل اصلی ایجاد امنیت، افزایش بهره وری، و در مجموع آسایش مادی و معنوی و رفاه در جامعه خواهد بود. با این فرض، برای گسترش فضائل اخلاقی و کاهش زمینه های رذائل اخلاقی در جامعه، نیل به توسعه (مطابق آنچه در فوق بیان شد) باید یک ارزش مهم دینی تلقی گردد و در برنامه ریزی های دولت های اسلامی از اولویت بسیار بالایی برخوردار گردد.

52

53 جمع بندی و نتیجه گیری مرور مفهوم توسعه و جایگاه نگرشها بر آن
عدم نیل به توسعه در غیاب تحولات نگرشی متفاوت از زندگی و حیات مادی توسعه مفهومی دنیایی است با تأثیر فراوان بر زندگی اخروی

54


Download ppt "استادیار دانشگاه شهید چمران"

Similar presentations


Ads by Google