Download presentation
Presentation is loading. Please wait.
1
جميعت شناسي
2
تعریف جمعیت تعریف جامعه society تعریف اجتماع community
3
جميعت شناسي چيست؟ لفظ و اصطلاح جميعت شناسي كه مترادف آن دموگرافي مي باشد در معني و مفهوم جديد خود نخستين بار در سال 1855 ميلادي توسط آشيل گيلارد (Achilles Gillard) طبيعت گرا و آمار شناس فرانسوي) در كتاب فراموش شده اش تحت عنوان (مباني آمار انساني يا دموگرافي مقايسه اي)به كار برده شد.
4
آشيل گيلارد در كتاب مذكور،جميعت شناسي را علمي دانست كه
از يك سو به بررسي تاريخ طبيعي و اجتماعي نوع بشر مي پردازد از سوي ديگر مطالعه رياضي و كمي جمعيت هاي انساني، حركات عمومي،وضع اجتماعي،رواني و اخلاقي آنها را به عهده دارد. از نظر لغت شناسي اين واژه Demography از دو جزء دموس Demos و گرافي (Geaphein) كه در زبان يوناني به ترتيب مردم و نگارش معني مي دهد،تركيب يافته است
5
قبل از آشيل گيلارد،يك تاجر ماهوت فروش انگليسي به نام جان گرانت(Jan Grant)
در زمينه مسائل جمعيتي از قبيل پيش مرگي مردان و جمعيت شهري مطالعاتي انجام داده موفق به تهيه جدول مرگ و مير و محاسبه اميد زندگي در سنين مختلف شده بود. به همين دليل عده اي از جمعيت شناسان وي را بنيان گذار جمعيت شناسي قلمداد مي نمايند.
6
موضوع و شاخه هاي جمعيت شناسي
در فرهنگ بزرگ لاروس،دانش جمعيت شناسي را چنين تعريف كرده اند: علمي است كه به مطالعه جمعيت هاي انساني،حالات و حركات آنها پرداخته تاثير عوامل بيولوژيكي،اجتماعي-فرهنگي را بر روي متغيرهاي جمعيتي مورد بررسي قرار مي دهد. در حقيقت جمعيت شناسي علمي است كه مطالعه علمي جمعيت هاي انساني را هم از ديدگاه كمي و هم از ديدگاه كيفي مورد بررسي قرار مي دهد.
7
الف)جمعيت شناسي كمي: ساخت و حركات جمعيت در زمان و مكان و عوامل موثر بر اين حركات را مورد بررسي قرار مي دهد.اين نوع جمعيت شناسي داراي دو شاخه زير مي باشد: 1)جمعيت شناسي توصيفي:توزيع جغرافيايي،ساخت،ابعاد و افزايش جمعيت ها با توجه به آمارهاي موجود بر عهده اين شاخه از جمعيت شناسي كمي است. 2)جمعيت شناسي نظري يا محض(رياضي):به مطالعه روابط موجود بين متغيرهاي مختلف جمعيتي مي پردازد.
8
ب)جمعيت شناسي كيفي: اين شاخه از جمعيت شناسي ويژگيهاي كيفي افراد انساني را از قبيل صفات روحي و جسمي مورد بررسي قرار مي دهد.مسئله وراثت ،زيست سنجي و اكولوژي انساني از جمله موضوعات مورد علاقه اين رشته مي باشد. پس مي توان گفت،جمعيت شناسي يكي از شاخه هاي اصلي علوم اجتماعي است كه به بررسي و مطالعه ساخت و حركات جمعيت هاي بشري پرداخته و در پي كشف روابط متقابلي است كه بين پديده هاي جمعيتي و متغيرهاي اقتصادي،اجتماعي و زيستي وجود دارد.
9
قلمرو جمعيت شناسي و ارتباط آن با ساير علوم:
1)رابطه جميت شناسي با زيست شناسي: قطعا بين جميت شناسي و زيست شناسي ارتباط نزديكي وجود دارد. زماني كه صحبت از توليد مثل،مرگ و مير و شناخت قوانين حاكم بر حيات انسانها به ميان مي آيد اين دو علم در كنار يكديگر جاي مي گيرند. به عنوان مثال←اطلاعات مهمي كه جمعيت شناس در مورد مرگ و مير،فراواني و تحول امراض مختلف و تاثير آن بر افزايش عمر متوسط يا اميد زندگي افراد و همچنين پديده پيري ارائه مي دهد به علوم پزشكي و دارويي اين كمك را مي كند تا تلاشهاي خود را در راه صحيحي به كار ببرند.
10
رابطه جمعيت شناسي با تاريخ و جغرافيا:
تاريخ و جغرافيا در علم بيگانه نسبت به جمعيت شناسي نمي باشد. زيرا عامل جمعيت براي تاريخ و جغرافيا عامل تعيين كننده به شمار مي آيد. بدون مطالعه ويژگيها و خصوصيات جمعيتي كه در چهار چوب زندگي دايمي را تشكيل مي دهند، مطالعه سرزميني از ديدگاه پستي و بلنديها،شرايط جوي،منابع زيرزميني،منابع طبيعي و امكانات معيشتي از اهميت فراواني برخوردار نخواهد بود
11
رابطه جمعيت شناسي با علم اقتصاد:
علم اقتصاد علم ثروت و جمعيت شناسي علم جمعيت مي باشد. اين جمعيت هاي بشري هستند كه در حقيقت توليدكنندگان ثروتها مي باشند . به همين دليل رابطه تنگاتنگ بين دو علم وجود دارد . اين وظيفه جمعيت شناسي است كه با عنايت به حقايق و واقعيتهاي جمعيتي،جهت تعيين اولويتها به مطالعه و تجزيه و تحليل پرداخته و هدف هاي ضروري و نيازهاي فوري كه بايد به آنها توجه شود را به اقتصاددانان توصيه نمايد تا نسبت به خواستهاي انساني اقتصاد تا آنجا كه مقدور باشد پاسخ مناسب داده شود.
12
از طرف ديگر پاسخ به نيازهاي فوري افراد كافي نيست
بلكه نيازهاي دراز مدت آنها نيز بايستي مورد توجه قرار گيردزيرا اين امر در انتخاب سرمايه گذاري ها بسيار مهم است به همين دليل بايد دانست كه آيا جمعيت در آينده افزايش دارد يا خير؟آيا تعداد سالخوردگان افزايش خواهد يافت يا نه؟
13
سازمانها و منابع جمع آوري اطلاعات جمعيتي:
در مطالعه جمعيتهاي انساني،جمعيت شناس داده هاي مورد نياز خود را از منابع جمع آوري اطلاعات جمعيتي به شرح زير به دست مي آورد. الف)سرشماري نفوس(Census) . سرشماري يعني به دست آوردن اطلاعات و داده هاي كمي مورد نياز از ساخت و حالت جمعيت يك سرزمين مشخص .در حقيقت سرشماري به مثابه عكس راديوگرافي از وضع جمعيت در زمان مورد نظر است.
14
دركشورهاي مختلف فاصله سرشماريها 5تا10سال مي باشد
دركشورهاي مختلف فاصله سرشماريها 5تا10سال مي باشد.اولين سرشماري جمعيتي در كشورهاي زير تحقق يافته است: 1-سوئد درسال نروژ در سال فرانسه در سال انگلستان در سال 1801 در ايران اولين سرشماري رسمي و عمومي در سال 1335 توسط وزارت كشور انجام گرفت.
15
مركز آمار ايران در سال 1344 تاسيس شد
وظيفه آن انجام سرشماريها و ساير امور مربوط به جمع آوري اطلاعات كمي و آماري مي باشد. در ايران به فاصله ده ساله انجام مي شود. به اين ترتيب سرشماريهاي اول ،دوم،سوم،چهارم و پنجم در ايران به ترتيب در سالهاي1355،1345،1335، 1365، 1375انجام گرفت.
16
انواع سرشماري: كشورهاي مختلف جهان در سرشماريهاي عمومي نفوس خود يكي از دو روش را به كار مي برند. الف)سرشماري Defacto يا واقعي،حاضر←در اين روش هر كسي در زمان هر جا باشد متعلق به آن مكان محسوب مي شود. ب)سرشماري Dejure،قانوني←افراد بر اساس محل زندگي واقعي خود سرشماري ميشوند نه بر اساس زمان حضور در موقع سرشماري. به اين ترتيب اگر كسي ساكن شهر تهران در روز سرشماري در اصفهان باشد در سرشماري حاضر جزء جمعيت اصفهان در سرشماري قانوني جزء جمعيت تهران محسوب خواهد شد
17
روش سرشماري حاضرنسبت به نوع قانوني
به خاطر كوتاه بودن زمان سرشماري كه معمولا يك روز مي باشد از هزينه كمتري برخوردار است احتمال كم سرشماري و امكان دستيابي به افراد و اشخاصي كه در روز سرشماري در يك نقطه ثابت قرار نگرفته و يا در حال حركت مي باشند،وجود دارد . در روش سرشماري قانوني هزينه اجراي آن زياد مي باشد زيرا زمان اجراي آن طولاني مي باشد. در ايران روش قانوني به كار مي رود. كشورهايي مثل مصر،زلاندنو،تركيه از روش هاي حاضر يا واقعي استفاده مي كنند.
18
ب)ثبت وقايع چهارگانه. ادارات ثبت احوال موظف هستند با توجه به اظهارات متقاضيان نسبت به ثبت وقايع چهارگانه جمعيتي(تولد،ازدواج،طلاق و مرگ)افراد اقدام نمايند. اگر كليه افراد و ساكنان يك كشور با مراجعه به دفاتر ياد شده به اظهار تولد نوزادان و يا ازدواج،طلاق و مرگ و مير كوتاهي ننمايند،بدون شك اين دفاتر يكي از بهترين و با ارزش ترين منابع آماري و جمعيتي آن كشور به حساب خواهد آمد
19
در اكثر كشورهاي در حال توسعه،دفاتر مذكور هنوز نتوانسته اند در ميان توده بي سواد و به ويژه روستاييان نفوذ كرده و نقش واقعي خود را ايفا نمايند. در اين كشورها روستاييان يه دليل فقدان دفاتر ثبت احوال در روستاهها،نداشتن راههاي ارتباطي مناسب بين شهر و روستا،عدم آگاهي از فلسفه ثبت وقايع مورد نظر و نداشتن انگيزه براي اين كار علاقه نشان نمي دهند گزارشات مربوط به تولد،ازدواج،طلاق و مرگ در كليه كشورهاي دنيا منجمله ايران اجباري است خانواده ها موظف هستند پس از تولد نوزاد،ازدواج،طلاق و مرگ اعضاي خانواده با مراجعه به دفاتر فوق الذكر نسبت به ثبت وقايع فوق اقدام نمايند
20
انجام سرشماري و يا ثبت دقيق وقايع چهارگانه در كشورهاي در حال توسعه به خاطر موانع و مشكلاتي از قبيل
پراكندگي جمعيت وجود جمعيت هاي غيرساكن درصد بالاي بيسوادان نداشتن بودجه كافي وجود آداب و سنن ويژه،تحقق نمي يابد در نتيجه دولتهاي اين كشورها به ناچار دست به مطالعه بخش كوچكي از جمعيت كه از حيث خصوصيات مختلف معرف جمعيت كل باشد،مي زنند. به اين عمل آمارگيري نمونه اي(Sample Survey) مي گويند.
21
ساخت و توزيع جمعيت توزيع جغرافيايي جمعيت
1)تراكم حسابي از تقسيم جمعيت كل يك كشور در يكسال معين بر مساحت كل همان كشور بر حسب كيلومتر مربع به دست مي آيد نشان دهنده رابطه بين تعداد افراد يك كشور يا يك منطقه از كشور با مساحت خاك هاي كشور يا منطقه از كشور مي باشد. اگر جمعيت كشور در سال 1365 را نفر و مساحت كشور را كيلومتر مربع در نظر بگيريم تراكم حسابي آن 30 نفر خواهد شد. رقم محاسبه شده نشان دهنده اين است كه در سال 1365 در هر كيلومتر مربع از خاك ايران 30 نفر زندگي مي كنند.
22
اين شاخص از نظر علمي داراي ارزش چنداني نمي باشد
نمي تواند بازگوكننده ميزان پيشرفت و توسعه يك كشور باشد. اصولا كشورهاي كوچك داراي تراكم نسبي زياد بوده و كشورهاي بزرگ داراي تراكم نسبي كم مي باشند. كشور مغولستان با تراكم 1/5 نفر در هر كيلومتر مربع و هنگ كنگ با تراكم 5881 در هر كيلومتر مربع از کشورهای به ترتيب با كمترين و بيشترين تراكم حسابي در دنيا هستند.
23
2)تراكم حياتي،زيستي،بيولوژيك (Biologic Density)
رابطه جمعيت يك كشور و يا يك منطقه با مساحت زمينهاي زير كشت بر حسب هكتار را نشان مي دهد. مثلا در سال 1365زمينهاي زير كشت تقريبا هكتار بوده تراكم زيستي آن با توجه به جمعيت نفري كشور برابر 3 مي باشد. به اين ترتيب در سال 1365 هر هكتار زمين زير كشت در ايران غذاي 3 نفر را تامين نموده است.( هر کیلومتر مربع 100 هکتار است)
24
3)تراكم اقتصادي از تقسيم كل جمعيت يك كشور بر كل دارايي هاي اقتصادي آن كشور به دست مي آيد. در اين نوع تراكم رابطه بين منابع اقتصادي يك كشور با جمعيت همان كشور سنجيده مي شود با توجه به اينكه در محاسبه ميزان تراكم اقتصادي كليه منابع و امكانات اقتصادي را مورد توجه قرار مي دهيم اعتبار اين تراكم از دو نوع قبلي بيشتر است.
25
پراكندگي نابرابر جمعيت ايران در استانهاي كشور
در سال /7 درصد جمعيت كل كشور در استان تهران زندگي مي كردند. در حاليكه در همان سال در استانهاي ايلام و سمنان و كهکيلويه و بويراحمد كمتر از يك درصد جمعيت كل كشور ساكن بوده اند.
26
جمعيت شهري و جمعيت روستايي
در اكثر كشورهاي دنيا،معيار و ملاك تشخيص جمعيت روستايي و جمعيت شهري تمركز جمعيت است. در فرانسه و آلمان جاهايي كه حداقل 2 هزار نفر جمعيت داشته شهر ناميده مي شود. در اسپانيا مناطقي كه بيشتر از ده هزار نفر جمعيت داشته باشد شهر واقع مي شود. در ژاپن رقم يا رشد بايد به 30 هزار نفر برسد. در دانمارك هر جايي كه 200 نفر جمعيت داشته باشد شهر ناميده مي شود. در ايران هر منطقه اي كه حداقل 5 هزار نفر جمعيت داشته باشد شهر ناميده مي شود.
27
سازمان ملل متحد براي آسان سازي مقايسه جمعيت هاي شهري كشورهاي مختلف كليه نقاطي كه جمعيت آنها بالغ بر بيست هزار نفر باشد شهر ناميده است. ميزان شهرنشيني،شمار جمعيت شهرنشين را در يك كشور نسبت به كل جمعيت همان كشور ارزيابي مي شود. ميزان روستانشيني شمار جمعيت روستا نشين را در يك كشور نسبت به كل جمعيت همان كشور ارزيابي مي شود. در سال 1990 حدود نيمي از جمعيت جهان در مناطق شهري زندگي مي كردند. البته در همان سال در آفريقا در حدود 33،آسيا 42،اروپا و اقيانوسيه 72 بوده است.
28
در سرشماريهاي انجام شده در ايران جمعيت شهري و روستايي به صورت زير بوده است
سال جمعيت شهري(درصد) جمعيت روستايي(درصد) 1335 31/4 68/8 1345 38 62 1355 48/7 51/3 1365 54/3 45/7 1370 57 43
29
توزيع جنسي وسني جمعيت 1-توزيع جنسي←به صورت نسبت جنسي (Sex Ratio)محاسبه مي شود. يعني شمار مردان را بر شمار زنان تقسيم مي نمايند و حاصل آن را در صد ضرب مي كنند . در واقع نشان دهنده تعداد مردان با ازاي يك صد زن خواهد بود نسبت مواليد پسر به مواليد دختر را نسبت جنسي در بدو تولد مي گويند. نسبت دختر زايي=تقسيم مواليد دختر بر تعداد كل مواليد(دختر و پسر)به دست مي آيد. چون در بدو تولد در مقابل هر 100 نفر نوزاد دختر 105 نفر نوزاد پسر به دنيا مي آيد نسبت دختر زايي معادل 0/488مي شود و نسبت پسر زايي0/512 جمع اين دو نسبت با توجه به قانون آمار مساوي يك خواهد بود
30
نسبت جنسي در سرشماري هاي مختلف به شرح زير بوده است:
كل كشور شهري روستايي 1335 103/6 105/6 102/3 1345 107/3 108/2 106/4 1355 105/9 108/7 103/5 1365 104/6 105/3 103/8 1370 106 107
31
2 )توزيع سني جمعيت سن يكي از متغيرهاي اصلي جمعيتي است.توزيع جمعيت يك كشور در گروههاي مختلف از نظر اقتصادي و اجتماعي حائز اهميت است. نسل=(Generation) .شمار كل مواليد يك سال معين را در جمعيت شناسي نسل همان سال مي گوييم مثل متولدين سال 1382:كه نسل 1382 هستند. كو هورت(Cohort) افرادي كه در يك سال به معين شاهد يك واقعه جمعيتي مشابه بوده اند مثلا اشخاصي كه در سال 1382 در تهران ازدواج كرده اند تشكيل كوهورت ازدواج سال 1382 در تهران را مي دهند. تفاوت اين دو:افراد يك نسل همراه و همسن هستند در صورتيكه افراد يك كوهورت ازدواجي لزومي ندارد كه همسن و سال باشند.
32
سن=(Age)در جمعيت شناسي بر 2 گونه است
سن حقيقي يا درست سن مداوم يا كامل. سن حقيقي يا درست=سني كه شخص در لحظه اي معين به آن مي رسد. (اين لحظه سالگرد تولد فرد مي باشد). نوزادي كه از 10 تير 1349 به دنيا مي آيد.در10 تير 1359 درست ده سال دارد. سن مداوم=سني است كه ما بين دو سن قرار دارد مثلا كودكي كه سن بيش از 5 سال و كمتر از 6 سال مي باشد.سن كامل وي 5 سال خواهد بود.
33
جمعيت يك كشور در 3 گروه سني عمده قرار دارد.
الف)گروه كودكان و نوجوانان كمتر از 15 سال. ب)گروه جمعيت فعال از 15 سالگي تا 64 سالگي. ج)گروه جمعيت سالخوردگان از 65 سالگي و بيشتر. در سال 1993 طبق آمار سازمان ملل متحد 33 درصد جمعيت جهان در گروه كمتر از 15 سال 6 درصد در گروه 65 سال و بالاتر قرار داشت. البته اين درصدها در قاره هاي مختلف تفاوت چشمگيري داشت. مثلا در آفريقا 45 درصد جمعيت زير 15 سال در حاليكه در اروپا 20 درصد جمعيت زير 15 سال متقابلا در آفريقا 3 درصد جمعيت 65 ساله ها و بيشتر در حاليكه در اروپا 13 درصد جمعيت 65 و بيشتر بوده است.
34
هرم سني: براي نمايش هندسي توزيع سني جمعيت از نمودار هرم سني استفاده مي شود.
از 2 محور عمود بر هم تشكيل يافته است كه محور عمودي اختصاص به سنين و محور افقي اختصاص به تعداد جمعيت مردان و زنان دارد. در سمت راست هرم يعني در قسمت X جمعيت زنان در قسمت چپ محور Xيعني در جهت منفي جمعيت مردان نمايش داده مي شود. هرم سني جمعيت يك كشور نشانگر تاريخ جمعيتي و تغييرات به وجود آمده در ساخت جمعيت آن كشور است. در اين هرم مي توان تغييرات حاصله از ولادت،مرگ و مير و مهاجرتها را مشاهده كرد. قاعده هرم سني كشورهاي رو به توسعه در راس آن باريك است كه نشان دهنده جوان بودن جمعيت خواهد بود.
35
جمعيت فعال: تفكيك جمعيت فعال از غير فعال امري بسيار دشوار و تعريف آن از كشوري به كشور ديگر متغير مي باشد. ساعات كار،مزد،سن و يا جنس نمي توانند ملاك طبقه بندي علمي جمعيت به دو دسته فعال و غير فعال باشند.مثالهاي زير مشكل را بيان مي كنند. -در ايتاليا زنان خانه دار جزء جمعيت فعال به حساب مي آيندو در صورتيكه در بيشتر كشورها از جمله ايران جزء جمعيت غير فعال محسوب مي شوند. -در فرانسه جواناني كه در حال انجام خدمت سربازي هستند جزء جمعيت فعال ولي در اكثر كشورها جزء جمعيت غير فعال هستند.
36
سازمان ملل متحد براي رفع اين مشكل اين اقدام را پيشنهاد نمود:
گروه فعال در برگيرنده مردان و زناني است كه نيروي انساني مورد نياز را براي توليد ثروت و يا عرضه خدمات پديد مي آورند. اين گروه شامل افراد شاغل و نيز از افراد غير شاغلي كه در زمان سرشماري يا آمارگيري شاغل نبوده اند،تشكيل مي شود. نظاميان و ارتشيان اصولا بايد جزء جمعيت فعال محسوب شوند. سن فعاليت اقتصادي از 15 سالگي شروع و در 64 سالگي پايان مي پذيرد(50 سال).
37
جمعيت شاغل: آن دسته از گروه جمعيت فعال را تشكيل مي دهند كه داراي شغلي بوده و در آمد و يا مزدي را از طريقي به دست مي آوردند. در واقع جمعيت شاغل از تفاضل جمعيت بيكار از جمعيت فعال (15 تا 64 سال)به دست مي آيد. ميزان اشتغال: از تقسيم جمعيت شاغل در هر گروه سني معين به جمعيت فعال همان گروه سني به دست مي آيد و معمولا به درصد بيان مي شود.
38
ميزان فعاليت اقتصادي ويژه سن:
از تقسيم جمعيت فعال (مجموع شاغل و بيكار جوياي كار)در هر گروه سني به مجموع جمعيت فعال و جمعيت غير فعال مربوط به همان گروه سني به دست مي آيد.(اين ميزان به درصد بيان مي شود).
39
شاخص هاي فوق در سر شماريهاي مختلف كشور به شرح زير بود:
سال سرشماري جمعيت كل جمعيت بالقوه فعال نسبت جمعيت بالقوه فعال به كل جمعيت(درصد) جمعيت فعال(شاغلان +افراد بيكار) ميزان عمومي فعاليت (نسبت جمعيت فعال به جمعيت كل به درصد) 1335 53/18 32 1345 50 30/4 1355 52 29/1 1365 51/5 25/9
40
ميزان وابستگي(Dependency Rate)
ميزان وابستگي يا بار تكفل يا ميزان سرباري: عبارت است از ايجاد ارتباط ممكن بين يك فرد فعال و تعداد افراد بيكاري كه از نظر اقتصادي به فرد ياد شده متكي هستند در واقع محاسبه تعداد اشخاص غير فعالي است كه يك فرد فعال از نظر تامين مخارج زندگي بايد مسئوليت آنها را به دوش خود بكشد. افرادي كه هزينه زندگي آنان را اشخاص ديگري بايد تامين نمايند افراد سربار و يا وابسته ناميده مي شوند. مثل←زنان خانه دار،كودكان و دانش آموزان و دانشجويان جزءاين دسته هستند.
41
براي محاسبه ميزان سرباري جامعه از روش هاي زير استفاده مي كنند:
بار تكفل غير خالص: از تقسيم(جمعيت شاغل-جمعيت كل)بر جمعيت شاغل به دست مي آيد. در سال 1370 بار تكفل خالص در ايران 3/2 بوده است يعني يك فرد فعال مي بايست هزينه زندگي 3/2 نفر را تامين نمايد.
42
جمعيت شاغل و توزيع آن در بخشهاي 3 گانه اقتصادي
كولين كلارك(Colin Clarck)استاد دانشگاه لندن و ژان فوراسيته (Jean Fourastie)استاد دانشگاه پاريس فعاليتهاي اقتصادي افراد بشري را در 3 بخش طبقه بندي نموده اند. 1-كشاورزي شامل:كشاورزي،شكار،ماهيگيري،جنگلباني،دامپروري. 2-صنعت: فعاليتهاي مربوط به استخراج معادن،توليدات صنعتي،آب، برق،گاز، خدمات بهداشتي،كارهاي ساختماني و غيره. 3-خدمات: فعاليتهاي مربوط به امور بازرگاني، بيمه، بانكداري، حمل و نقل.
43
توزيع جمعيت ايران در 3 بخش فوق در سرشماريهاي مختلف:
1335 1345 1355 1365 1370 اول 56/3 46/2 34 30 24/5 دوم 20/1 27/1 26/1 27/6 سوم 23/6 26/7 32 43/9 43/6
44
جدول فوق گوياي اين واقعيت است كه بين سالهاي 1335تا1370
درصد شاغلين بخش كشاورزي به نفع صنعت و خدمات كاهش چشمگيري داشته است. قطعا به موازات رشد و توسعه اقتصادي و بويژه مكانيزه شدن بخش كشاورزي،جمعيت از بخش يا رشد به بخش دوم(صنعت)و بخش سوم(خدمات)انتقال مي يابد. (در كشورهاي فقير علت آن مهاجرت به شهرها و ايجاد مشاغل كاذب و توسعه نيروي انساني در بخش خدمات است).
45
بيكاري: افرادي از جمعيت بالقوه فعال(15تا 65 و بيشتر)مي باشند كه در جستجوي كار با مزد بوده و با وجود داشتن سن مجاز كاركردن،داراي هيچگونه شغل درآمدزايي نمي باشند. در سرشماريهاي انجام يافته توسط مركز آمار ايران بيكار به كسي گفته مي شود كه داراي حداقل سن قانوني كار(10-15سال)بوده و توانايي و تمايل جهت انجام كار را داشته باشد و درموقع سرشماريها و يا حداقل يك هفته قبل از آن فاقد كار باشد.
46
ميزانهاي اشتغال و بيكاري در سرشماريهاي مختلف در ايران به شرح زير بوده است:
1345 1355 1365 1370 اشتغال 90/4 89/8 85/8 88/6 بيكاري 9/6 10/2 14/2 11/4 جمع 100
47
انواع بيكاري:داراي انواع مختلف مي باشد1)آشكار 2)پنهان 3)فصلي 4)موقت 5)افرادي كه تازه وارد بازار كار شده اند مثل فارغ التحصيلان و دانشگاهها، ديپلمه هاي در جستجوي كار. اقتصاد دانان بيكاري را به شرح زير طبقه بندي مي نمايند: الف)بيكاري اصطكاكي:نوعي است كه يك روز پس از استعفاء از شغل خويش،در پي يافتن شغل جديدي است.اين فرد در اين فاصله زماني به كاري اشتغال ندارد. ب)بيكاري ساختاري:اين نوع بيكاري ناشي از عدم سازگاري مهارتها و محل جغرافيايي زندگي كارگران با فرصتهاي وجود شغلي مي باشد. ج)بيكاري ادواري:تاشي از نوسان در فعاليتهاي اقتصادي و اثر آن در تقاضاي صنايع براي كارگر است.
48
سواد و آموزش: منظور از سواد عبارت است از توانايي خواندن و نوشتن به يكي از زبانها يا لهجه هاي موجود در دنيا و يا داشتن تحصيلاتي از هر نوع. فرد باسواد كسي است كه قادر به خواندن و نوشتن باشد. در بعضي كشورها شرط سن هم وجود دارد. در ايران در سرشماريهاي 1335و1345در محاسبه ميزان سواد، جمعيت 7 ساله و بيشتر را مورد توجه قرار داده اند. ولي در سرشماري 1355 به بعد جمعيت 6 ساله و بالاتر را مد نظر قرار داده اند. ميزان باسوادي از تقسيم شمار كل باسوادان بر جمعيت 7 ساله و 6 ساله بيشتر به دست مي آيد. ميزان اشتغال به تحصيل از تقسيم كردن شمار كل افرادي كه به تحصيل اشتغال دارند بر حسب 6 يا 7 ساله و بالاتر حاصل مي شود
49
در سرشماريهاي مختلف ميزان باسوادي بر حسب درصد طبق جدول زير بوده است:
سال ميزان باسوادي(درصد) مرد زن 1335 14/6 22/2 7/3 1345 29/4 40/1 17/9 1355 47/5 58/9 35/5 1370 74/1 80/6 67/1
50
البته اين ميزان در مقايسه با كشورهاي ديگر پايين است
البته اين ميزان در مقايسه با كشورهاي ديگر پايين است.اين ميزان در هلند 99، در ايتاليا 97، ژاپن 99، مكزيك 90، اندونزي 74 مي باشد.
51
حركات طبيعي جمعيت شامل تولد،مرگ،مهاجرت به داخل و خارج مي باشد.
شاخص هاي مرگ و مير: الف)ميزان مرگ و مير خام(C.D.R Crude Death Rate) . كسري است كه صورت آن از تعداد كل متوفيات يكسال معين و مخرج آن از جمعيت ميانه همان سال تشكيل يافته است.اين ميزان را در هزار ضرب مي نماييم.
52
به خاطر پيشرفتهاي پزشكي ميزان هاي مرگ و مير در اكثر كشورها به سطح بسيار پاييني نزول كرده است.
در سال 1993 ميزان مرگ و مير خام در نواحي مختلف جهان به شرح زير بوده است: آفريقا 14 در هزار اقيانوسيه 8 در هزار آسيا 9 در هزار اروپا 10 در هزار←در كل جهان 9 در هزار. پايين بودن مرگ و مير در كشورهاي جهان سوم به دليل جوان بودن جمعيت آنان و سالخوردگان جمعيت كشورهاي پيشرفته است.
53
ب)ميزان مرگ و مير اختصاصي سني
منظور ميزان مرگ و مير سن n عبارت است از نسبت تعداد درگذشتگان سن مذكور به ميانگين جمعيت همان سن. اين شاخص در مقايسه با قبلي ارزش بيشتري دارد.معمولا سنين كمتر از 5 سال و بالاتر از 65 سال شاهد ميزانهاي بالاي مرگ و مير مي باشد. ج)ميزان مرگ و مير كودكان(Infant Mortality Rate) از تقسيم تعداد مرگ و مير اطفال كمتر از 1 سال به تعداد مواليد زنده به دنيا آمده در همان سال به دست مي آيد. ( در 1000)
54
اميد زندگي Life expectancy
اميد زندگي در سن x عبارت است از شمار متوسط سالهايي كه براي فرد به سن xرسيده جهت زندگي كردن باقي مانده است،در واقع ميانگين تعداد سالهايي است كه انتظار مي رود فرد با سنx امید به زنده بودن داشته باشد.
55
از فرمول زير به دست مي آيد:
eo = 0/5 +S1 + S2 +S3 + … - S100 S0 S0=اميد به زندگي در بدو تولد(صفر سالگي). S0=شمار كل افراد زنده در صفر سالگي. S1=تعداد كساني از S0 ها كه به يك سالگي رسيده اند. S2=تعداد كساني از S1 كه به دو سالگي رسيده اند. =S100تعداد كساني كه به 100 سالگي رسيده اند. اين شاخص در مردان و زنان متفاوت مي باشد.
56
باروري و ولادت(Fertility and Birth).
1-محاسبه شاخص ها الف)ميزان ناخالص مواليد يا ولادت(Crude Birth rate). از تقسيم كل نوزادان زنده متولد شده در يك سال بر ميانه جمعيت همان سال به دست مي آيد. مثلا در سال 1993 اين اعداد براي برخي از كشورها به شرح زير بوده است: الجزاير 34 در هزار، پاكستان 44، هند 31، سوئد 14، ژاپن 10.
57
2-ميزان باروري عمومي(General Fertility Rate) .
در فرمول قبلي در افرادي كه قابليت باروري ندارند مثل كودكان، سالمندان، مردان را در محاسبه دخالت داديم(مخرج كسر)به همين دليل به آن ميزان مواليد ناخالص گفتيم. براي خالص سازي فوق بايد در مخرج كسر زنان سنين باروري را قرار دهيم يعني سال را. پس اين شاخص از تقسيم كل نوزادان زنده متولد شده در يك سال به تعداد ميانه جمعيت زنان واقع در سنين باروري به دست مي آيد.
58
3-ميزان باروري اختصاصي سني
اگر در محاسبه شاخص باروري عمومي به جاي كل زنان سنين باروري يك گروه مثلا سال را در نظر بگيريم و در صورت كسر تعداد مواليد همان سن را قرار دهيم اين شاخص به دست مي آيد. به اين ترتيب براي محاسبه ميزان باروري اختصاصي سني زنان ساله از تقسيم تعداد مواليد زنده گروه سني ساله بر جمعيت زنان ساله به دست مي آيد. چون گروههاي سني سال 5 ساله است پس 7 گروه سني خواهيم داشت. بنابراين 7 باروري اختصاصي سني خواهيم داشت. در كشور ما سن باروري را از 10 سالگی محاسبه مي نمايند پس در اين نوع محاسبه 8 ميزان باروري اختصاصي سني خواهيم داشت.
59
د)ميزان باروري كلی (TFR)Total Fertility Rate
عبارت است از شمار كل فرزنداني است كه يك زن در طول دوران باروري خود از 15 تا 49 سالگي به دنيا مي آورد. در واقع ميزان باروري كل برابر مجموع باروريهاي اختصاصي سني مي باشد.چون دوران باروري يك زن از 15 تا 49 سالگي (در ايران 10تا49)مي باشد پس اين دوران 35سال (در ايران 40سال)خواهد شد.
60
گروههاي سني باروري ميزان باروري عمومي 19-15 A1 24-20 A 2 29-25 A3 34-30 A4 39-35 A5 44-40 A6 49-45 A7 49-15 A1+A2+A3+…A7
61
چون هر زن در هر گروه سني 5سال توقف مي نمايد
پس ميزان باروري كل برابر خواهد بود با 5برابر مجموع باروري هاي اختصاصي سني تقسيم بر هزار چون براي يك زن محاسبه مي شود در مخرج كسر 1000 قرار مي دهيم. اين شاخص در سال 1993 در نوار غزه 7/9 ،در اتيوپي 7/5،در آمريكا 2 ،در روسيه 1/7 ،در ژاپن1/5و در اسپانيا 1/2 بود. در سرشماري 1365 ميزان خام مواليد در ايران برابر با 45/7 در هزار و ميزان باروري عمومي 214/3در هزار بوده است.
62
نسبت كودك به زن(C.W.R)Child women Ratio .
در كشورهايي كه دسترسي به آمارهاي مربوط به مواليد وجود ندارد يا اينكه اطلاعات موجود از اعتبار مورد نياز برخوردار نباشد براي تضمين سطح باروري از روش (نسبت كودك به زن)استفاده مي كنيم. نسبت كودك به زن از تقسيم شمار كل كودكان(4-0)ساله بر جمعيت زنان واقع در سنين ساله به دست مي آيد. اين شاخص در سال 1365 در ايران برابر با 858 كودك بوده است. يعني به ازاي هر 1000 نفر زن در سنين باروري 858 نفر كودك زير 5 سال وجود داشت.
63
ميزان تجديد نسل ناخالصGross Reproductive Rate .
اين ميزان در يك نسل هزار نفری زنان عبارت است از محاسبه تعداد دختراني كه هر كدام از زنان نسل مورد نظر در طول دوران باروري خود به دنيا مي آورد. نسبت دخترزايي x ميزان باروري كل=ميزان تجديد نسل ناخالص
64
ميزان تجديد نسل خالصNet Reproductive Rate .
از ضرب احتمال در بقا در سنين مختلف باروري در احتمال دخترزايي ضربدر ميزان باروري كل به دست مي آيد.اگر اين عدد برابر يك باشد نشان دهنده اين است كه جانشين امكان پذير بوده و هر مادري در طول باروري خود يك دختر به دنيا آورده است.اگر بزرگتر از يك باشد جانشين امكان پذير بوده و هر مادري بيش از يك دختر به دنيا آورده است.اگر كمتر از يك باشد جانشين امكان پذير نبوده و هر مادري كمتر از يك دختر به دنيا آورده است
65
عوامل موثر در باروري انسانها
تحليل تعيين كننده سطوح باروري يكي از مباحث تحقيق در جمعيت شناسي است. عوامل موثر در باروري انسانها را در 2 گروه عمده بيولوژي جمعيت شناختي،اقتصادي و اجتماعي دسته بندي مي كنند.
66
1-عوامل بيولوژيك از نظر بيولوژيك دوران باروري يك زن محدود و از سن 15 سالگي شروع و درسن 50 سالگي كه دوران يائسگي است پايان مي پذيرد .يعني براي توليد مثل و به وجود آمدن كودكان هر زن تنها 35 سال فرصت دارد (البته در ايران چون از 10 سالگي محاسبه مي شود اين مدت 40 سال خواهد شد.) مسلم است هر چه سن در زمان ازدواج بالا باشد اين فاصله كوتاه شده و در نتيجه شمار كودكاني كه به دنيا مي آيند كاهش خواهد يافت.
67
البته دوره شير دهي در ميزان باروري بي تاثير نخواهد بود
البته دوره شير دهي در ميزان باروري بي تاثير نخواهد بود.اگر مادري به مدت 2سال فرزند خود را شير دهد به مدت 3 سال احتمال حاملگي در وي بسيار كم خواهد بود.بنابراين طولاني بودن دوره شير دادن و همچنين ممنوعيت روابط جنسي در دوره ياد شده سبب مي شود كه در بين دو حاملگي فاصله زياد به وجود امده و در نتيجه ميزان باروري پايين آيد.از طرف ديگر كيفيت تغذيه و وضع بهداشت در باروري انسانها موثر است.
68
آقاي خوزوئه دوكاسترو(Josue de Castro) در كتاب خود به نام انسان گرسنه چنين مي پندارد كه كمبود و نقصان مواد پروتئيني در غذا سبب ازدياد شمار مواليد مي گردد. از نقطه نظر روان شناسي بين غريزه غذا خوردن و توليد مثل يك نوع رقابت وجود دارد به طوريكه اگر زمينه اي براي يكي فراهم شود غريزه ديگر كم مي شود.
69
عوامل جمعيت شناختي،اقتصادي،اجتماعي
در كشورهاي در حال توسعه كه داراي جمعيت جوان هستند شمار زناني كه در سن توليد مثل هستند قابل ملاحظه است. اما در صورت عدم تعادل بين شمار مردان و زنان واجد شرايط ازدواج،احتمال دارد كه تعدادي از زنان به خاطر مهاجرت و يا شركت مردان در جنگ نتوانند همسر براي خود پيدا نمايند و در نتيجه از ميزان زاد و ولد كاسته خواهد شد.
70
از طرف ديگر در بدو تولد در برابر هر 100 نفر نوزاد دختر 105 نفر پسر به دنيا مي آيد.
البته به خاطر بالا بودن ميزان مرگ و مير در جنس مذكر نسبت جنسي در دوران بلوغ تقريبا برابر خواهد شد يعني به ازاي هر 100 دختر 100 پسر خواهيم داشت. مشكل ازدواج، سن ازدواج، ميزان تجرد قطعي(تعداد افرادي كه در سن 50 سالگي مجرد باقي مانده اند.) نازايي، ميزان مرگ مير زنان، نوع جوامع(شهري،روستايي)، مذهب، وضع مسكن، ميزان درآمد، دخالت دولتها (در جهت افزايش يا كاهش ميزان مواليد)پيشگيري از بارداري از جمله عواملي هستند كه در باروري نقش مهمي ايفا مي كنند.
71
مهاجرتMigration جا به جايي و حركت ارادي فرد و يا جمعيت يك كشور به كشور ديگر و يا از منطقه اي به منطقه ديگر به خاطر دلايل اقتصادي، سياسي، و فرهنگي. در واقع مهاجرت يعني ترك سرزمين اصلي و ساكن شدن در سرزمين ديگر به طور موقت و يا دائم. عده اي مهاجرت را ترك سرزمين اصلي بدون قصد بازگشت به سرزمين اصلي خود تعريف مي كنند. مهاجرتهايي كه در درون مرزهاي سياسي يك كشور صورت مي گيرد مهاجرت داخلي و مهاجرتهايي كه به خارج از مرزهاي سياسي يك كشور صورت مي گيرد به مهاجرتهاي خارجي يا بين المللي معروف است.
72
مهاجرت از روستا به شهر يك مهاجرت داخلي است.
مهاجرت اجباري به دليل عوامل سياسي، نژادي، مذهبي صورت مي گيرد. مهاجرت كاتوليك ها يا پروتستانها در اروپا دلايل مذهبي داشته است. اگر تعداد مهاجرين از يك كشور به ديگر کشورها بيش از شمار وارد شدگان (Immigrants) از كشورهاي ديگر به آن كشور باشد در ان صورت موازنه مهاجرت منفي است يعني شمار خارج شدگان (Emmigratnts) بيش از شمار وارد شدگان باشد
73
اگر شمار وارد شدگان به يك كشور بيش از شمار خارج شدگان باشد موازنه مهاجرت مثبت خواهد شد:
1000×خارج شدگان-وارد شدگان جمعيت سال مورد نظر نتايج مهاجرت براي كشورهاي مهاجر فرست و مهاجر پذير يكسان نمي باشد. كشورهاي مهاجر پذير بدون سرمايه گذاري از قسمتي از نيروي انساني كشورهاي مهاجرفرست بهره برداري نموده و بر جمعيت فعال كشور خود مي افزايند از سوي ديگر در اثر برخورد با فرهنگ هاي مختلف، غناي فرهنگي خود را افزايش مي دهند.
74
اما كشورهاي مهاجر فرست با اعزام جوانان خود به سرزمينهاي دور دست سبب از دست دادن نيروهاي فعال خود شده و همزمان با كاهش ميزان ازدواج كه ماحصل ترك جوانان كشور مي باشد. در ساختار سني و جنسي جمعيت نيز دگرگونيهايي حاصل مي شود. نكته مثبت مهاجرت براي كشورهاي مهاجر فرست در آمدهاي ارزي خارجي خواهد بود. با ملاحظه آمارهاي موجود در ايران چنين استنباط مي شود كه مهاجرت روستاييان در طي سالهاي اخير به سوي شهرهاي بزرگ ، عموما و تهران بزرگ خصوصا از شدت بيشتري برخوردار بوده است.
75
درصد جمعيت مهاجر در سرشماريهاي انجام شده در ايران
سرشماري و نمونه گيري درصد جمعيت مهاجر(افرادي كه در ساير شهرستانها به دنيا آمده اند) 1335 11/3 1345 12/7 1355 15/5 1365 22/3 1370 21
76
افزايش جمعيت و چگونگي تحول و توزيع آن در جهان
افزايش جمعيت از مقايسه بين ميزان مواليد و مرگ و مير به دست مي آید. در واقع افزايش جمعيت از تفاضل ميزان مواليد از ميزان مرگ و مير به دست مي آيد. ميزان مرگ و مير- ميزان مواليد= افزايش جمعيت
77
اما در جمعيتي كه داراي مهاجرت به داخل و خارج مي باشد مهاجرت به داخل با تعداد مواليد جمع شده و حاصل آن از حاصل جمع مهاجرت به خارج از تعداد مرگ كم مي شود سپس عدد به دست آمده بر جمعيت ميانه همان سال تقسيم مي شود. ميزان افزايش سالانه جمعيت ايران بين سرشماري سال 1355تا 1365 برابر با 3/9 بوده است.از طرف ديگر در همين فاصله زماني ميزان افزايش طبيعي 3/2 گزارش گرديده است. بنابراين در فاصله ياد شده متوسط رشد جمعيت ناشي از مهاجرت 0/7=3/2 –3/9 بوده است.
78
پيش بيني جمعيت با روش رياضي
زمان (رشد جمعيت+1)×جمعيت پايه=جمعيت مورد پيش بيني Pt = P0 ( 1+ r )t
79
پیش بینی رشد جمعیت با روش ریاضی
Pt = جمعیت مورد پیش بینی برای زمان t P0 =جمعیت سال مبدا r = میزان افزایش طبیعی سالانه t = تعداد سالهای بین زمان مبدا و سال مورد پیش بینی Pt + 1 = Pt + ( B – D ) + ( I – E )
80
زمان دو برابر شدن جمعيت
81
Law of 70 If a population is growing at a constant rate of 1% per year, it can be expected to double approximately every 70 years -- if the rate of growth is 2%, then the expected doubling time is 70/2 or 35 years. More accurately, a population growing at a constant 1% per year would double in 69.3 years. A Law of 70 is much simpler to remember than a Law of 69.3.
82
در هر جمعيتي اگر عدد 70 بر درصد رشد جمعیت تقسیم شود حاصل آن تعداد سالهایی است که جمعيت دو برابر خواهد شد (زمان دو برابر شدن جمعيت). مثلا اگر رشد جمعيتي برابر با 2 باشد زمان دو برابر شدن جمعيت 35سال خواهد بود. مناطق مختلف جهان داراي رشد جمعيت متفاوت هستند بنابراين زمان دو برابر شدن جمعيت آنها متفاوت خواهد بود.
83
مراحل گذار جمعيتي (مراحل تحول جمعيتي)
رشد جمعيت در هر جا جامعه داراي يك چرخه جمعيت شناختي 5 مرحله اي مي باشد. 1-در مرحله نخست هم ميزان مواليدد و هم ميزان ميرايي جمعيت زياد مي باشد و چون اين دو پديده همديگر را خنثي مي كنند تعداد جمعيت تقريبا ثابت مي ما.
84
2-در مرحله دوم به علت بهبود وضعيت اقتصادي(مانند انقلاب كشاورزي در هزاره هاي قبل از ميلاد و انقلاب صنعتي اروپا)ميزان ميرايي رو به كاهش مي گذارد در حاليكه ميزان تولد همچنان بالا مي باشد كه نتيجه آن افزايش روز افزون جمعيت خواهد بود.در هزاره جديد علت افزايش جمعيت در آسياي جنوب شرقي و آفريقا چنين پديده اي مي باشد.
85
3-مرحله سوم:ميزانهاي مرگ و مير كاهش مي يابد و ميزانهاي تولد هم رو به كاهش مي گذارد.
در همين حال هنوز جمعيت در حال افزايش خواهد بود.كه به علت رشد آنها جمعيت هم مي گويند.ايران در حال حاضر در چنين مرحله اي قرار دارد.
86
4-مرحله چهارم:ميزانهاي تولد كم مي شودو در ضمن تعداد مرگ هم باقي مي ماند در نتيجه مقدار جمعيت ثابت مي ماند.در اين مرحله ميزان رشد جمعيت به صفر رسيد. و در انگلستان،دانمارک و بلژيك هم رشد جمعيت نا چيز (0/1)در هزار بود.
87
5-مرحله پنجم:به علت باز هم كمتر شدن ميزان تولد ها و پايين تر بودن ميزان تولد از ميزان مرگ ميزان رشد جمعيت منفي مي شود.در سالهاي آخر دهه 1980در آلمان و مجارستان ميزان رشد طبيعي به 2 در هزار رسيده و در ژاپن به 0/1 در هزار رسيد.
88
ازدواج و خانواده ازدواج:رابطه قانوني، عرفي و يا مذهبي است كه زن و مرد را براي شركت دايم يا موقت در زندگي به هم پيوند مي دهد. قرار دادي است براي به وجود آوردن فرزندان و حفظ و نگهداري آنان.
89
در ازدواج درون گروهي(Endogamy) پيوند زناشويي با افراد خارج از گروه اجتماعي كه فرد در آن زندگي مي كند ممنوع است ولي در ازدواج برون گروهي (Exogamy) ممنوعيت ياد شده وجود ندارد.ازدواج فاميلي=(پسر عمو با دختر عمو،دختر خاله با پسر دايي و...))در مناطق روستايي بيش از مناطق شهري است. ميزان ناخالص ازدواج:نسبت موجود بين ازدواجهاي به وقوع پيوسته در يك سال معين و جمعيت ميانه همان سال و ميزان ناخالص ازدواج مي گويند. البته مي توان به جاي تقسيم بر كل جمعيت ،تنها به افرادي كه در سن ازدواج هستند،تقسيم نمود.
90
تجرد قطعي:فردي است كه به سن 50 سالگي رسيده ولي هنوز ازدواج نكرده است
تجرد قطعي:فردي است كه به سن 50 سالگي رسيده ولي هنوز ازدواج نكرده است.از تقسيم مجردين در سن 50 سالگي به مجردين در سن 15 سالگي ميزان تجرد قطعي به دست مي آيد.مفهوم اين ميزان كه معمولا به درصد بيان مي شود اين است كه به ازاي هر صد نفر چند نفر به طور قطعي مجرد باقي مانده اند. عموميت ازدواج:نشان دهنده درصد افرادي است كه ازدواج كرده اند.تفاوت بين رقم يك يا رقم صد و ميزان تجرد قطعي كه نشان دهنده اين مفهوم است كه به ازاي هر 100 نفر جمعيت چند نفر تا 50 سالگي ازدواج كرده اند.
Similar presentations
© 2025 SlidePlayer.com. Inc.
All rights reserved.