Download presentation
Presentation is loading. Please wait.
1
دانشگاه آزاد اسلامی واحد زاهدان
رابطه ایران و اسرائیل استاد گرامی:جناب آقای دکتر دبیری مهر گردآورندگان:حبیب الله راهداری، محمد کیانی،حمیدرضا ریاحی و جمال عبدالناصربارانی اردیبهشت ماه94
2
مقدمه روابط ایران و اسرائیل نمود برجستهای از پنهانکاریهای سیاسی و ظاهرسازیهای عوامفریبانه بود. گرچه این روابط فراز و نشیبهای بسیاری داشت و معمولا بهصورتی کم و بیش پنهان برقرار میشد هرگز کاملا قطع نگردید و با وجود نارضایتی افکار عمومی داخلی و اعتراضات دولتهای عرب حدود سی سال ادامه پیدا کرد. در سالهای پایانی رژیم پهلوی شاه و دیگر مقامات رژیم درصدد گسترش همکاریهای اقتصادی بین ایران و اسرائیل بودند. با شروع انقلاب اسلامی نه تنها به این روابط پایان داده شد بلکه مبارزه با صهیونیسم بهطور جدی عملی شد
3
تشکیل قوم بنی اسرائیل قوم بنیاسرائیل(که خود به12 قوم تقسیم میشود) بازماندگان قبایلی هستند که ابتدا در حدود ۴۰۰۰ سال پیش در جنوب بینالنهرین ساکن بودهاند، بعد به سرزمین کنعانیان(فنیقیهایها)و سپس به مصر مهاجرت کردهاند. در مصر مورد ظلم و ستم قرار گرفتهاند و به دین موسی گرویدند و طی مهاجرتی معروف توسط وی دوباره به سرزمین کنعان انتقال داده شدند.این قوم در حدود ۳۰۰۰ سال پیش اولین دولت خود را در همان سرزمین بنیان نهادند. بعدها در اثر هجوم بیگانگان و جنگهای داخلی ۱۱ قوم دیگر از بین میروند و یا به عنوان برده در قوم یهودا ادغام میشوند. افرادی را که امروزه به بنیاسرائیل منسوب میکنند، در واقع بازماندگان قوم یهودا هستند.
4
تعریف صهیونیسم صهیونیسم، جنبش یهودى براى به وجود آوردن جامعه و کشور خودمختار یهودى در فلسطین. نام این جنبش از «کوه صهیون» (آرامگاه داود نبى) گرفته شده که در اورشلیم قرار دارد. صهیونیسم صورت دنیاپرستانه، ملت پرستانه و نژادپرستى از یهودیت است و خود را برتر از سایر ادیان و ملتها مىدانند
5
فرق اسرائیل با رژیم صهیونیستی
اسرائیل واژهای عبری به معنای بنده خدا و نیز لقب حضرت یعقوب است. از این رو به فرزندان و نوادگان آن پیامبر بزرگ الهی «بنی اسرائیل» گفته میشود. همچنین نامی است که جنبش صهیونیسم بعد از غصب فلسطین بر این کشور قرار داده اند . صهیونیزم یک پدیده سیاسى با آرمانهاى جاهطلبانه، نژادپرستانه و استعمارگرانه است که زیر پوشش مذهب یهود، جلوه مذهبى به خود مىگیرد و مىکوشد به عنوان ناجى قوم یهود اهداف خود را دنبال نماید و با این مسأله غصب فلسطین و جنایات خود در اراضى اشغالى را توجیه نماید، در واقع صهیونیستها مدعیان دروغین پیروى از حضرت موسى مىباشند. برخى از علماى یهود نیز از تفکرات اعمال و رفتار و جنایات صهیونیستها اعمال برائت کرده و با آن به مخالفت برخواستهاند.
6
فرق بین یهود و صهیونیست مقولۀ صهيونيسم با يهود، تفاوتهاي بسياري دارد به طوري که امروزه طرفداران واقعي دين يهود، از مخالفين جدّي صهيونيسم هستند و هرگز با اهداف غيرانساني طرفداران صهيونيسم موافق نيستند و در محافل مختلف جهاني، اعتراضات شديد خويش را نسبت به سياستهاي ددمنشانۀ صهيونيستها ابراز داشتهاند. بنابراين ضروري به نظر ميرسد که بررسيهايي نسبت به ديدگاههاي آنها داشته باشيم. ابتدا لازم است به معانى لغوى و اصطلاحى دو كلمۀ «يهود» و «صهيونيسم» بپردازيم و سپس فرق موجود بين اين دو را تبيين نماييم. 1. معناى لغوى «يهود»: «هود» از لغت عبرى گرفته شده و به معناى حمد و شكر و مجد است و «يهودا» نام فرزند چهارم حضرت يعقوب(ع) از همسرش به نام «لينه» است و به نظر مىرسد كه كلمۀ «يهود» نيز از همين اسم برگفته شده باشد. لغويان «يهود» را واژهاى بيگانه دانستهاند، امّا يقين نداشتند كه «عبرى» است يا «فارسى». 2. معناى اصطلاحى «يهود»: يهود در اصطلاح، به كسانى گفته مىشود كه پيروان دين حضرت موسى(ع) هستند و كتاب تورات را كتاب آسمانى مىدانند و از شريعت ايشان تبعيت مىنمايند و با آمدن اسلام، آن را نپذيرفتند. و بر دين خود پاىبند هستند.
7
سرزمین موعود سرزمین موعود (به انگلیسی: Promised Land) که کنعان و یا سرزمین مقدس نیز خوانده شدهاست، ناحیهای تاریخی در شرق دریای مدیترانه است. این سرزمین بنا به اعتقاد یهودیان و چنانکه از کتب مقدس آنان برمیآید، نقشی سرنوشت ساز در زندگی و اعتقاد قوم اسرائیل داشتهاست.
8
عوامل مؤثر در تشکیل دولت صهیونیزم
1- پافشاری سردمداران یهود و صهیونیسم برای تشکیل دولت یهود در فلسطین ; 2- آمادگی حکومت های غرب و شرق برای نجات ملتها از شر یهودی ها و مزاحمتهای سیاسی و اقتصادی ; زیرا یهود در هر کشوری که باشد اقتصاد آن کشور را قبضه می کند و به همین دلیل هیتلر یهودی ها را سوزاند و روسیه آن ها را اخراج کرد ; 3- از همه مهم تر استکبار جهانی بر آن بود که یک غدّه سرطانی را در قلب کشور های اسلامی قرار دهد تا دولتهای عرب و مسلمان نتوانند به وحدت برسند و دوباره تجربه امپراطوری عثمانی تجدید نشود و اصولاً جامعه مسلمانان گرفتار اسرائیل شوند.
9
تاریخ یهودیان در ایران یهودیان در سرزمین ایران فعلی از ۲۷۰۰ سال پیش زندگی کردهاند. اولین مهاجرت آنها به ایران از زمان شلمنسر پنجم و تسلط او بر پادشاهی شمالی اسرائیل (۷۲۲ پیش از میلاد) و اخراج یهودیان (ده قبیله گمشده) به سمت خراسان است. در ۵۸۶ قبل از میلاد، بابلیان بر یهودیان چیره شدند و آنها را در بابل به اسارت گرفتند. یهودیان ایران معمولا فقط در جوامع خود زندگی میکردند. یهودیان ایران قدیم امروزه جزئی کوچکتر از یهودیان کشورهای ایران بزرگ نظیر افغانستان، آذربایجان، شمال هند، قرقیزستان، تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان هستند. بعضی از این جوامع از جوامع دیگر به دور بودند و با آنها در ارتباط نبودند. در زمان اوج قدرت امپراتوری هخامنشی، تخمین زده میشود که یهودیان حدود ۲۰ درصد جمعیت ایران را تشکیل میدادند. تاریخ یهودیان در ایران به زمان عهد عتیق باز میگردد. در کتابهای اشعیا، دانیال، عزرا و نحمیا مطالب زیادی در مورد زندگی یهودیان در سرزمین پارس وجود دارد. در کتاب عزرا شاهان ایرانی به دلیل اجازه دادن به یهودیان برای بازگشت به اورشلیم و بازسازی معبد مورد احترام قرار گرفتهاند. بازسازی معبد بنا به دستور کورش، داریوش و خشایارشا انجام شد .این اتفاق مهم در تاریخ یهودیان در قرن ۶ پیش از میلاد رخ داد که در آن زمان گروههای یهودی پابرجا و بسیار بانفوذ در ایران وجود داشتند.
10
یهودیان در زمان کورش
11
هامان و یهودیان و قضیه استر
12
وضعیت یهود در ابتدای اسلام در ایران
وضعیت یهود در ابتدای اسلام در ایران
13
حکومت صفوی و قاجار در زمانی که مذهب شیعه توسط شاهان صفوی به دین رسمی ایران تبدیل گشت وضعیت یهودیان بدتر شد. اسلام شیعه توجه بسیار زیادی به مساله پاکی و نجاست داشت و یهودیان را نجس میدانست. از این رو هرگونه ارتباط بین یهودیان و مسلمانان باعث نجس شدن آنان و نیاز به غسل برای نماز خواندن میشد. از این رو شاهان صفوی و بیشتر مردم معاشرت بین یهودیان و مسلمانان را بسیار کم میکردند. یهودیان اجازه نداشتند به گرمابههای عمومی بروند و یا در زیر باران و برف از خانه خارج شوند زیرا ممکن بود نجاست آنان به مسلمانان سرایت کند. یهودیان تا زمان انقلاب مشروطه تنها اجازه داشتند به شغلهایی بپردازند که در نظر مسلمانان کثیف محسوب میشد. بعضی از این شغلها عبارت بود از :رنگرزی،خردهفروشی،تخلیهچاه،خوانندگی،نوازندگیورقاصی.
14
وضعیت یهودیان در زمان شاه عباس اول
در زمان شاه عباس اول ابتدا روابط با یهودیان بهبود یافت. او یهودیان از سراسر ایران را در اصفهان پایتخت جدید خود سکنی گزاند؛ ولیکن در اواخر حکومت او روابطش با یهودیان بد شد و بنا به توصیه یک یهودی مسلمان شده تصمیم گرفت که یهودیان را مجبور کند نشان و لباس خاصی بپوشند. در سال ۱۶۵۶ میلادی تمام یهودیان از اصفهان اخراج شده و مجبور به گرویدن به دین اسلام شدند؛ ولیکن بعد از اینکه معلوم شد که این مسلمانان تازه در خفی یهودی بودند و تنها دلیل مسلمان شدن آنها ندادن جزیه بود دوباره اجازه بازگشت به یهودیت را یافتند؛ ولیکن آنها همچنان مجبور بودند لباسهای مشخص داشته باشند
15
وضعیت یهودیان در زمان نادرشاه افشار
در زمان نادرشاه افشارکه سنی مذهب بود یهودیان دوباره قدرت یافتند و اجازه یافتند در شهر مشهد که برای شیعیان مقدس بود ساکن شوند. نادر روابط بسیار خوبی با یهودیان داشت و حتی تعدادی از آنان را مامور نگهداری غنائم به دست آورده شده از هندوستان نمود. نادر دستور داد که تورات و زبور به فارسی ترجمه شود. در مقدمه این نسخه کتاب مقدس که هم اکنون در موزه ملی یهودی در اورشلیم نگهداری میشود آمده است: بعد از اتمام ترجمه، نادر شاه به روحانیون اسرائیل هدایا و لباسهای زیادی تقدیم کرد و بعد از آن به آنان اجازه مرخصی داد. در شبها، در دربار، ملای (حاخام) اعظم پادشاهی (ملاباشی) برای شاه تورات و زبور را میخواند و توضیح میداد و شاه از آن بسیار لذت میبرد. او قسم خورد که «من روسیه را میگیرم، من اورشلیم را بازسازی میکنم و من فرزندان اسرائیل را دوباره جمع میکنم» ولیکن اجل به او مهلت نداد و او موفق به انجام اینکار نشد. یهودیان تجارت گستردهای در مشهد داشتند و با تجار انگلیسی که علاقه خاصی به تجارت با یهودیان داشتند تجارت میکردند. یهودیان همچنین به امر بانکداری و جمعآوری اطلاعات برای انگلیسیها میپرداختند. کتاب «سرگذشت کاشان در باب عبری و گویمی ثانی» نوشته بابایی بن فرهاد شرح حال یهودیان را در زمان حکومت کوتاه افغانیان بر ایران پس از سلسله افشاریان در سالهای ۱۷۲۲تا ۱۷۳۰ بیان میکند. او گزارش گرویدن اختیاری بسیاری از یهودیان کاشان به اسلام برای رهایی از مالیات جزیه را میدهد..
16
نقش یهودیان در انقلاب مشروطیت
ایرانیان یهودی نقش مهمی در انقلاب مشروطیت داشتند و از آن استقبال کردند زیرا انقلاب بسیاری قوانین ضد یهودی شرعی را لغو کرد. در عکس ایرانیان یهودی در جشن دومین سالگرد انقلاب مشروطه دیده میشوند.
17
حکومت پهلوی روابط ایران و رژیم صهیونیستی از بدو تاسیس آن تا كنون دارای فراز و نشیب هایی بوده است كه به طور كلی می توان آن را به دو مقطع تقسیم كرد: یكی دوران ارتباط نزدیك و در حقیقت دوران اتحاد استراتژیك را در بر می گیرد كه دوره زمانی آن به رژیم پهلوی برمی گردد و دوم دوران نشیب و تقابل است كه مربوط به دوره زمانی بعد از انقلاب اسلامی می باشد و همچنان نیز ادامه دارد. روز ۱۶ تير ۱۳۳۰دولت محمد مصدق به خواسته افكار عمومي مردم مسلمان ايران و جهان اسلام پاسخ مثبت داد و اقدام رژيم شاه در شناسايي دو فاكتو اسرائيل را لغو و كنسولگري ايران را در اسرائيل تعطيل كرد. اعلاميه رسمي دولت به مناسبت شناسايي اسرائيل در ۲۳ اسفند ۱۳۲۸ منتشر شده بود. روابط ایران و اسرائیل در ابعاد سياسي، اقتصادي، امنيتي ـ اطلاعاتي، نظامي و فرهنگي در زمان پهلوی را بررسی خواهیم کرد.
18
بعد سياسي در 8 آذر 1326/29 نوامبر 1947، مجمع عمومي سازمان ملل متحد طرح پيشنهادي كميسيوني را متشكل از يازده عضو سازمان ملل مبني بر تقسيم فلسطين به دو منطقة عرب و يهودي، به تصويب رساند. 1 اين تصويب كه در پرتو فعاليتهاي تبليغاتي شديد و ماهرانة آژانس يهود و پشتيباني قدرتهاي بزرگ، بهويژه حمايت چشمگير و حياتي آمريكا حاصل شد؛ سازمانهاي يهودي و صهيونيستي را بر آن داشت تا در ارديبهشت 1327 در پي عقبنشيني نيروهاي انگليسي از فلسطين و با استفاده از ضعف اعراب دولت «اسرائيل» را تأسيس كنند . موشه شرتوك، وزير خارجه اسرائيل، طي تلگرافي به نام «دولت موقت اسرائيل» خطاب به وزير امور خارجه ايران، ضمن اعلام استقرار يك دولت يهود مستقل در فلسطين، با يادآوري خاطره تاريخي نجات قوم يهود توسط كوروش، از رژيم شاه تقاضا ميكند كه با «شناسايي اسرائيل و ايجاد رابطه دوستي»2 با آن كشور، بزرگ منشي دوران كورش بزرگ را تكرار نمايد. دولت ايران پس از مدتي با اعزام «عباس صيقل»، به بهانه نظارت بر املاك اتباع ايراني به اسرائيل، اولين گام را در جهت ارتباط با اسرائيل برداشت. صيقل در يكي از گزارشهاي ارسالي خود به ايران با تمجيد فراوان از رفتار اسرائيل، بر تسريع شناسايي اسرائيل از سوي دولت ايران تأكيد ورزيد.
19
بعد اقتصادي سابقه روابط تجاري بين بازرگانان يهودي و ايراني، به قبل از شناسايي اسرائيل از سوي دولت ايران باز ميگردد. بازرگانان كه از طريق فروش كالا سود سرشاري كسب مينمودند، با فشار و نفوذ خود به دولت ايران و اسرائيل، نقش تعيين كنندهاي را در ايجاد روابط اقتصادي ايفا نمودند. در روابط اقتصادي ايران و اسرائيل «نفت» از جايگاه ممتازي برخوردار بود. نياز شديد اسرائيل براي به گردش درآوردن صنايع و توسعه آن و قادر ساختن ماشينهاي نظامي خود در جنگهايش با اعراب، از يكسو؛ و فقدان منابع طبيعي و تحريم نفتي اسرائيل توسط اعراب، از سوي ديگر؛ نفت را به منزله يك كالاي استراتژيك درآورده بود. از اينرو، اسرائيل درصدد برآمد تا نيازهاي نفتي خود را از ايران كه داراي ذخاير عظيم نفت و يك كشور غير عربي بود، تأمين كند
20
بعد امنيتي ـ اطلاعاتي اسرائيل به لحاظ داشتن موقعيتي خاص، بهويژه، فقدان عمق استراتژيك و آسيبپذيري ناشي از تهديدات امنيتي و نياز به تحقق يافتن اصل راهبردي امنيتي خود مبني بر برتري نظامي بر ساير كشورهاي منطقه، نياز مبرمي به ايجاد ارتباط امنيتي و اطلاعاتي با كشوري در منطقه داشت كه بتواند تأمينكنندة اهداف مورد نظر باشد. ايران به دليل همجواري با كشورهاي عربي خاورميانه و با برخورداري از فاكتورهايي همچون وجود بيش از چهل هزار يهودي، پذيرنده يهوديهاي مهاجر از كشورهاي عربي، دارا بودن آزادي يهوديان به لحاظ فعاليتهاي مذهبي، فرهنگي، اقتصادي و با توجه به نفوذ و نقش آنها در سيستم حكومت محمدرضا پهلوي، مناسبترين مكاني بود كه اسرائيل ميتوانست به هرگونه فعاليت اطلاعاتي و عملياتي در راستاي تأمين امنيت خود دست يابد. هر چند در دوران حكومت محمدرضا پهلوي، سازمان اطلاعات و امنيت كشور (ساواك)، توسط سازمان «سيا» پايه گذاري شد؛ اما، بر اساس يك برنامهريزي هدايت شده، سازمان جاسوسي اسرائيل (موساد)، جايگزيني سازمان آمريكا گرديد و در واقع ساواك، توسط موساد در راستاي تحقق اهداف اسرائيل، تقويت و گسترش يافت. براي ايجاد ارتباط بين ساواك و سرويس اطلاعاتي اسرائيل، دلايل متعدد وجود داشت. اول اينكه شاه و مشاوران وي به اين نتيجه رسيدند كه به منظور حفظ روابط ايران و اسرائيل، سرويسهاي اطلاعاتي هر دو كشور بايد اين روابط را اداره و كنترل كنند. به عقيده شاه، روابط آشكار ديپلماتيك بين دو كشور به نفع ايران نبود و بهترين راه براي حفظ و اطمينان از روابط پنهاني، اين بود كه وظيفه انجام ارتباط با اسرائيل به ساواك واگذار شود. دوم اينكه شاه و افسران ساواك بر اين عقيده بودند كه سازمان سيا تمركز خود را بر رقابت با كا.گ.ب قرار داده و شكلگيري و فعاليت آن سازمان در زمينه جنگ سرد بوده است. چيزي كه كارآموزان ساواك نياز داشتند و شاه نيز آن را تأييد مي كرد، فعاليت در سطح منقطهاي براي جمعآوري اطلاعات و ضد جاسوسي بود؛ به ويژه، با توجه به تهديدات انقلابيون عرب عليه رژيم شاه، موساد با ارائه تجربيات وسيعش در خاورميانه، كاملترين و بهترين همكار براي ساواك بود. سوم اينكه تعدادي از رؤساي بخشهاي مختلف ساواك از آموزش كادر ساواك توسط سيا شكايت ميكردند. در نهايت اينكه افسران ساواك معتقد بودند كه براي مأموريت آنها در برابر مخالفين داخلي و خارجي شاه، مهارتهاي فنياي كه موساد در اختيار آنها خواهد گذاشت، بسيار ارزشمندتر از هر سازمان اطلاعاتي ديگر است
21
تبادل اطلاعات بين دو كشور به سه صورت انجام مي گرفت
الف) نيازمنديهاي اسرائيل و ايران در زمينه اطلاع از فعاليتهاي ارتش عراق و افغانستان و ديگر موضوعات مورد علاقه كه به صورت سئوالهاي كتبي مبادله ميشد. اگر هر طرف جوابي داشت، براي طرف مقابل ميفرستاد. در مواردي نيز نماينده يكي از سرويسها در ملاقات با نماينده سرويس ديگر، يا احياناً مسئولان آن سرويس، به طور شفاهي تقاضاي كسب اطلاعات، يا درخواست كتبي نموده و از اين طريق هر ماه اطلاعات زيادي بين طرفين مبادله ميگرديد. به عنوان مثال، در سه ماهه منتهي به اسفند ماه 1351، جمعاً 187 گزارش بين ساواك و موساد مبادله شد. گزارشهاي ارسالي موساد براي ساواك بيشتر حاوي مطالبي در رابطه با فعاليت سازمانهاي فلسطيني، روابط اعراب با يكديگر و همچنين تجزيه و تحليل اوضاع داخلي كشورهاي عرب بوده است. ايران نيز بيشتر، اخبار مربوط به عراق، اوضاع افغانستان و ديگر كشورهاي منطقه را براي موساد فرستاده است. ب) ملاقاتهايي كه مقامات و مسئولان دو سرويس با يكديگر داشتند. در اين ملاقاتها طرفين درباره موضوعات مورد علاقه مذاكره و اطلاعات لازم را مبادله ميكردند. ج) هر سال چند بار تيمهاي اطلاعاتي طرفين، براي تبادل اطلاعات به كشورهاي يكديگر مسافرت ميكردند. در كنفرانسهاي سه جانبه با تركيه و اتيوپي نيز كه هر ساله تشكيل ميشد ساواك و موساد و سرويس امنيتي كشور سوم، اطلاعات لازم را مبادله ميكردند.
22
بعد نظامي نيروهاي مسلح، اصليترين ستون داخلي بود كه شاه براي حفظ و تداوم حكومت خود به آن تكيه داشت. از اينرو، شاه همواره توجه و كنترل خاصي بر آنها اعمال مي كرد. وجود مرز طولاني ميان ايران و شوروي، با توجه به نظام دو قطبي و جنگ سرد و تهديدات منطقهاي بهخصوص از جانب عراق و مصر، پس از روي كار آمدن جمال عبدالناصر، موجب گرديد تا شاه به سمت و سوي افزايش انواع سلاحهاي جنگي گرايش يابد. اين مسأله زماني به اوج خود رسيد كه از يكسو، بر اساس دكترين نيكسون، رئيس جمهور وقت آمريكا، شاه در راستاي حفظ منافع آمريكا، نقش ژاندارمي را در منطقه خليج فارس برعهده گرفت و از سوي ديگر، با افزايش قيمت نفت و درآمد ايران در جريان جنگ چهارم اعراب و اسرائيل، ايران توان چشمگيري جهت خريد جنگ افزار كسب نمود. به گونهاي كه دولت ايران حدود يك سوم از كل درآمدهاي پولي خود را به هزينههاي نظامي اختصاص داد. هر چند بخش عمده تسليحات ايران از طريق آمريكا تأمين ميشد و ايران در اواسط دهه 1970 به بزرگترين خريدار اسلحه آمريكايي در جهان تبديل شده بود؛ اما از آنجا كه شاه، ادامة بقاي خود را در داشتن تسليحات هر چه بيشتر و متنوعتر ميديد و از ديد تحليلگران، به «جنون عظمت» در خريد سلاح مبتلا گرديده بود، به دنبال آن دسته از منابع تسليحاتي بود كه براي فروش محدوديتي نداشته باشند. به تشخيص شاه و ژنرال طوفانيان، «اسرائيل» به عنوان مناسبترين منبع تعيين شد. لازمة اين تشخيص آن بود كه بين ايران و اسرائيل روابط نظامي هم برقرار گردد و آنها را به همديگر نزديكتر سازد. بهخصوص، هر گاه دولتهاي دمكرات آمريكايي يا كنگره، با فروش سلاح جنگي به ايران مخالفت ميورزيدند، ايران گامهاي بلندتري به سوي اسرائيل برميداشت كه در اذهان مقامات ايراني به منزله «آمريكاي كوچك» تلقي ميشد. روند خريدهاي تسليحاتي از اسرائيل به گونهاي پيش رفت كه در سالهاي پاياني رژيم شاه، ايران به عنوان بزرگترين خريدار جنگ افزار و تسليحات از اسرائيل محسوب ميشد. اسرائيل نيز در فروش تسليحات جنگي به ايران انگيزههاي خاص خود را داشت. اولاً، به ايران به ديدة عمق استراتژيك خود مينگريست كه در جنگها ميتوانست از كمكهاي لجستيكي و پشتيبانياش استفاده كند. چنانچه در چهارمين جنگ اعراب و اسرائيل به دليل نياز فوري اسرائيل، ايران مقداري تجهيزات جنگي به اسرائيل ارسال كرد. ديگر اينكه، اسرائيل با فروش تسليحات و گسترش دامنة همكاريهاي نظامي، درآمد قابل توجهي به دست آورده و ضمناً در دراز مدت، نوعي وابستگي در ايران نسبت به تجهيزات اسرائيلي بهوجود ميآورد. ضمناً، اسرائيل كاملاً ميدانست هر سلاحي كه از هر طريقي به دست حكومت ايران برسد، به عنوان تهديدي عليه كشورهاي انقلابي عرب قلمداد خواهد شد و بنابراين، اسرائيليها از لابي خود جهت راضي ساختن آمريكائيها به فروش تجهيزات و تسليحات مورد درخواست شاه استفاده ميكردند. 30
23
بعد فرهنگي اسرائيل در رابطة استراتژيك خود با ايران، نگاه ويژهاي به مقوله فرهنگ و آموزش به منظور بسترسازي و تغيير نگرش افكار جامعه ايران در راستاي دستيابي به اهداف مختلف خود داشت. آنها با شناخت از تمايلات دروني محمدرضا پهلوي مبني بر احياء باستان گرايي، به بزرگنمايي كوروش تحت عنوان نجات دهنده قوم ستمديده يهود و يك موسي بالقوه، پرداخته و با ظرافت و شگردهاي خاص تبليغاتي از محمدرضا پهلوي به عنوان «كوروش دوم» ياد نمودند. البته اين شبيهسازي نيز با توجه به ويژگيهاي شخصيتي محمدرضا، برايش بسيار دلپذير و خوشايند بوده و از آن استقبال ميكرد. مقامات اسرائيلي بر اين باور بودند كه عامل غيرعربي بودن در خاورميانه زمينه احساسي نزديكي ايران و اسرائيل را فراهم ميسازد. بر همين اساس اسرائيليها از روشي استفاده ميكردند كه براي ايرانيان دلپذير و خوشايند باشد. يكي از آن روشها سخن گفتن پيرامون داستانهايي همانند «استر»، زن يهودي و عموي وي، «مردخاي»، مرد يهودي بود كه در دربار خشايارشاه نفوذ نموده و پادشاهان ايران را تحت تـأثير و تلقين خود قرار دادند. ماجراي استر و مردخاي به طور خلاصه چنين است: در زمان سلطنت خشايارشاه، روزي پادشاه در يك مجلس بزم مردانه در حالي كه سرش از باده گرم بود ملكه يا همسر سوگلي خود «وشتي» را به حضور ميطلبد تا زيبايي او را به رخ همه بكشد. وشتي از حضور در اين مجلس مردانه امتناع ميكند و اين امر بر پادشاه گران آمده و به توصيه مشاورانش كه در همان مجلس حضور داشتند، تصميم ميگيرد ملكه ديگري براي خود انتخاب نمايد … در دربار خشايار شاه يك مرد يهودي به نام «مرد خاي» كه از مهاجرين بابل بود، خدمت ميكرد و چون از دستور شاه مطلع ميشود دختر عموي خود به نام «هدسه» را به دربار ميفرستد و به او تعليم ميدهد كه پيوند قوم و خويشاوندي خود را با او فاش نكند. خشايارشاه ... او را ستاره يا «استر» مينامد و تاج مخصوص ملكه را بر سر وي مينهد ... بعد از توطئهاي كه عليه خشايارشاه طراحي ميشود و او از اين توطئه جان سالم به در ميبرد؛ وزيرش، هامان حكم قتل عام يهوديان را ميگيرد و حدود صدهزار نفر از يهوديان را ميكشد. استر براي نجات قوم خود وارد قضيه ميشود و خشايارشاه را نسبت به هامان بدبين ميكند و با قتل هامان و روي كار آمدن مردخاي يهوديان انتقام ميگيرند و روز 14 آذر را به همين مناسبت «عيد پوريم» نامگذاري نموده و جشن ميگيرند. 35
24
نتيجهگيري روابط ايران و اسرائيل از سال 1327 تا كودتاي 28 مرداد 1332، محدود و از تعادل و توازن نسبي برخوردار بوده است؛ اما، پس از كودتا تا پيروزي انقلاب اسلامي در سال 1357، اين روابط از تعادل و توان نسبي و تأثيرگذاري يكساني بر اساس عرف بين المللي برخوردار نبوده، بلكه اين روابط با تأثيرگذاري اسرائيل بر ايران به صورت آشكار و پنهان درابعاد گوناگون سياسي، اقتصادي، امنيتي ـ اطلاعاتي، نظامي و فرهنگي تحقق يافت. علاوه بر اين، يافتههاي برگرفته از بررسي پنج حوزه ذكر شده ميتواند ما را به نتيجهگيري ابعاد ديگر موضوع رهنمون سازد: 1- اسرائيل در طول روابط خود با ايران هميشه منافع خود را مورد توجه قرار داده و هرگز حاضر نميشد بدون در نظر گرفتن اين مسأله آموزش و يا هر گونه امكانات مناسبي را در اختيار ايران قرار دهد؛ 2-ايران در دوران روابط با اسرائيل، اقدامي عملي عليه منافع اسرائيل انجام نداد و حتي در مسأله بسيار حساس و مهم «فلسطين»، مواضع شاه در گفتار و عمل از ماهيت دوگانهاي برخوردار بود. بدين معنا كه، در گفتار و نظر به ظاهر برخي از اقدامات اسرائيل را مردود دانسته و از مواضع فلسطين و كشورهاي عربي حمايت ميكرد. اما، در عمل، موجبات تقويت پايههاي حكومت اسرائيل را فراهم نموده و در واقع اين نفت ايران بود كه در صنايع اسرائيل تبديل به آتش سرخي ميشد كه بر سر مردم مظلوم فلسطين فرود ميآمد و حقيقتاً مردم با ايمان و مسلمين جهان را به شدت متأثر ميساخت. 3- رژيم پهلوي، به مثابه يك اهرم پر قدرت، گامهاي بسيار مؤثري در جهت اهداف اسرائيل برداشت و در اين راستا خدمات بسيار ارزشمندي در حفظ موجوديت و گسترش نفوذ آن در منطقه استراتژيك خاورميانه از خود نشان داد. 4- استفاده از طراحان، كارشناسان، متخصصان و مشاوران اسرائيلي در سطوح مختلف، بهويژه امور اقتصادي، اعزام نيروي انساني در ردههاي مختلف به مراكز آموزشي اسرائيل جهت فراگيري آموزشهاي مورد نياز، الگو قرار دادن اسرائيل در بخشهاي مختلف و اعتقاد بر تكميل تكنولوژي مورد نياز ايران به وسيله تكنولوژي پيشرفته اسرائيل؛ آگاهي يافتن از تواناييهاي گسترده اسرائيل در جمعآوري اطلاعات و تشكيل سيستم اطلاعاتيـ امنيتي توانمند، بهخصوص كسب خبر از كشوهاي عربي؛ فقدان پايگاه مردمي رژيم شاه و نياز به يافتن حامي در منطقه خاورميانه؛ نياز شديد به همكاري شبكه موساد به منظور سازماندهي، تقويت و گسترش ساواك و امكان استفاده از نيروهاي ويژه اسرائيل در خاموش كردن ناآراميهاي داخلي و كسب اطلاعات جهت سركوب گروههاي مخالف رژيم از جمله عوامل مؤثر علاقمندي ايران، به ارتباط با اسرائيل بودند. 5- عوامل مؤثر علاقمندي اسرائيل براي ارتباط با ايران شامل موارد زير بود: خارج شدن از انزوا و احساس تنها نبودن از محاصره اعراب، جلوگيري از آسيبپذيري با نگاه به ايران به عنوان بخش مؤثري از كمربند امنيتي پيرامون خود؛ وجود تعداد قابل توجه يهوديان در ايران به عنوان يك منبع بزرگ اطلاعاتي، وجود بهائيان در اسرائيل و استفاده ابزاري از آنها با توجه به نفوذ در دستگاههاي مختلف دولتي بهويژه در زمان تصدي نخست وزيري هويدا؛ تأمين نفت مورد نياز خود، رونق بخشيدن به اقتصاد خود از طريق صادرات انبوه كالا به بازار پرسود ايران و فروش تسليحات و تجهيزات نظامي و زمينهسازي فعاليت شركتهاي متعدد اسرائيل به منظور كسب در آمد سرشار؛ ايجاد اشتغال و نفوذ در تمام شئون. 6- علاوه بر منافع خاصي كه هر كدام از رژيم ايران و اسرائيل در پرتو ارتباط با هم كسب ميكردند؛ مسايل و اهداف مشتركي هم وجود داشت كه موجب تقويت و مستحكمتر شدن روابط ميشد. در اين باره ميتوان از: تأثيرپذيري هر دو واحد سياسي از نظام دو قطبي و گرايش به سوي غرب، علاقه و تمايل شديد آمريكا بر پيوند و گسترش روابط آنها بهعنوان دو ستون نظامي خود در منطقه، ضرورتهاي امنيتي مشترك بهخصوص تهديدات ناشي از نفوذ شوروي در خاورميانه و مقابله با تحريكات شديد جمال عبدالناصر، و تحولات پرشتاب منطقه خاورميانه نام برد.
25
قطع روابط دو واقعه تاریخی یكی داخلی و دیگری منطقه ای سبب شد كه از اواخر سال 1356 روابط ایران واسرائیل وارد مزحله جدیدی شود ودر نهایت به قطع كامل بینجامد.مسافرت انور سادات به بیت المقدس در 28آبان 1356 وآغاز مذاكرات صلح این كشور با اسرائیل با میانجیگری آمریكا كه منجر به امضای موافقتنامه كمپ دیوید در26شهریور 1357 گردید،هرچند از نظر دولتمردان ایرانی مثبت ارزیابی می شد ،ولی باعث شد افكار عمومی وبویژه شخصیتهای مذهبی با كوضع گیری منفی ،دولت ایران را شدیدا تحت فشار قرر دهند از سوی دیگر با خیزش قهرآمیز ملت مسلمان ایران به رهبری امام خمینی نه تنها به اینگونه روابط پایان داده شد، بلكه مبارزه با صهیونیستهای اشغالگر و آزاد ساختن قدس عزیز كه به سبب سازشكاری و محافظهكاری دول عربى هنوز عملى نشده بود، در دستور كار وزارت امور خارجه قرار گرفت. بنابراین در ۲۹ بهمن ۱۳۵۷ رابطة ایران و اسرائیل قطع شد و یاسر عرفات برای دیدار با رهبر انقلاب اسلامى ایران به تهران آمد. سپس پرچم فلسطین به دست عرفات بر بام ساختمان نمایندگى اسرائیل افراشته شد، خیابانى كه نمایندگى اسرائیل در آن قرار داشت از «كاخ» به «فلسطین» تغییر نام یافت و هانى الحسن، یكى از مشاوران نزدیك عرفات، بهعنوان نخستین نماینده سازمان آزادیبخش فلسطین در ایران تعیین شد. با استقرار جمهوری اسلامی ایران اسرائیل متحمل خسارات زیادی شد كه از آن جمله می توان موارد ذیل را نام برد: 1- ازدست دادن منابع نفتی كه ظاهرا تضمین شده تلقی می گردید. 2- ازدست دادن یك خریدار مهم كالاهای صنعتی وكشاورزی 3- ازدست دادن كشوری كه بیشترین امكانات را برای شركتهای مالی وخدماتی اسرائیل فراهم كرده بود 4- ازدست دادن یك هم پیمان قوی وجدی علیه شوروی 5- ازدست دادن یك همپیمان مقتدر درسطح استراتژِیك وسیاسی در مقابله با هرگونه تحرك كشورهای عربی 6- ازدست دادن یكی از معدود رژیمها درجهان اسلام كه برای تشویق انور سادات رئیس جمهور مصر در ایجاد روابط عادی با اسرائیل تمام تلاش خود را به كار گرفت.
26
دلایل خصومت ایران با اسرائیل
در این بخش به دو دسته دلايل ايدئولوژيك و غيرايدئولوژيك (استراتژيك) خصومت ايران با اسرائيل ميپردازيم. بسیاری از صاحبنظران، مهمترين دلیل براي به رسميت نشناختن دولت اسرائيل توسط جمهوري اسلامي ايران را دليل ايدئولوژيك ميدانند. بر اساس دليل ايدئولوژيك، چنين استدلال ميشود كه بر همگان آشكار است اسرائیل غاصب سرزمین فلسطین است و از هيچگونه مشروعيتي برخوردار نيست. اسرائیلیها با هر وسیلهي ممکن به اشغال سرزمين فلسطين پرداخته و با كمك قدرتهاي بزرگ به تأسيس دولت اسرائيل نائل آمدند.
27
منابع: 1- سازمانهاي يهودي و صهيونيستي در ايران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي، پاييز 1381، ص 60 به نقل از: مقاله صدمين سالگرد صهيونيزم، چشمانداز [چاپ خارج از كشور]، شماره 56، 1997م. 2- روابط ايران و اسرائيل به روايت اسناد نخست وزيري؛ تهران، مركز اسناد رياست جمهوري، اسناد لانه جاسوسي آمريكا، تهران، انتشارات مؤسسة فرهنگي هنري بزرگ انديشه، جلد 12 شمارة فولادزاده، عبدالامير؛ شاهنشاهي پهلوي در ايران؛ تهران؛ جلد سوم؛ كانون نشر انديشههاي اسلامي؛ بزم اهريمن، جشنهاي دوهزار و پانصد ساله شاهنشاهي به روايت اسناد ساواك و دربار؛ جلد اول، مركز بررسي اسناد تاريخي وزارت اطلاعات، تهران، سازمانهاي يهودي و صهيونيستي، مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي، تهران، دایره المعارف تشیع ج 2، تفسیر نمونه ج 15، ص
Similar presentations
© 2024 SlidePlayer.com. Inc.
All rights reserved.